اعلامیه جهانی حقوق بشر كه در دهم دسامبر 1948م با چهل و هشت رأی موافق و هشت رأی ممتنع به تصویب رسید از همان ابتدای شكلگیری مقدمات آن، مناقشات مهمی را برانگیخت و تفاوتهای بنیادی فراوانی را در ارزشها و فرهنگهای ملل آشكار ساخت. این مناقشات و تفاوتها، سرانجام در دو قلمروی «بینتمدنی» و «درون تمدنی»، و سه عرصة «فلسفی»، «تاریخی» و «عملی» آرایش یافت.
یكی از پایدارترین مسائل این بود كه حقوق بشر را باید بر چه مبنایی اعلام كرد. تاریخچه اعلامیه مشخص میكند كه مسائل مورد بحث در آن دوران و دیدگاههایی كه الهامبخش روایت نهایی «اعلامیة حقوق بشر» بودند، در اساس، به یك منظومة فلسفی غربی مربوط میشدند. سنّتهای فلسفی و حقوقی غیر غربی ــ كه شاید میتوانستند خواستههای آرمانی متفاوت یا تكمیلی حقوق بشر را مطرح سازند ــ به ندرت در مذاكرات و مشورتها مدنظر قرار گرفتند. حتی آن بخش از اعضای كمیسیون حقوق بشر كه نمایندگی كشورهای غیر غربی را بر عهده داشتند، در اغلب موارد، خود در غرب یا در مؤسساتی درس خوانده بودند كه نمایندگان قدرتها و اندیشههای غربی در كشورشان بودند. بنابراین اگرچه گهگاه به سنّتهای غیر غربی مانند آیین كنفسیوس یا اسلام ارجاعاتی میشد، اما ارجاع به سنّتهای غربی بر نظرخواهیهایی كه به تدوین نهایی «اعلامیه جهانی» انجامیدند، سخت مسلط بود.
رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری