تألیف دكتر عباس كریمی
فصل مقدماتی شناخت آیین دادرسی مدنی
مبحث اول: تعریف حقوق آیین دادرسی مدنی
»رشته ای از حقوق عمومی است كه ناظر به بررسی مقررات راجع به طرح دعوی، نحوه رسیدگی به آن، صدور رأی و اجرای آن در رابطه با مسائل حقوقی می باشد. «بنابراین مسائلی كه با توجه به تعریف فوق، در این رشته از علم حقوق، در هر مرحله از دادرسی می شود عبارتند از:
بند اول: طرح دعوی:
چه كسی می تواند طرح دعوی كند؟
شرایط خواهان؟
از قبیل اهلیت برای طرح دعوی
چگونه باید طرح دعوی كرد؟
1. شرایط شكلی طرح دعوی چیست؟
2. هزینه هایی كه باید پرداخت شود كدام است؟
چه نوع دعوایی باید طرح شود؟
كجا باید طرح دعوی كرد؟
صلاحیت:
1. صلاحیت ذاتی: در كدام دادگاه باید طرح شود؟
2. صلاحیت محلی: در چه محلی باید طرح شود؟
بند دوم: نحوه رسیدگی
- چه كسی حق رسیدگی دارد؟ (صلاحیت افراد و مراجع رسیدگی كننده)
- چگونه رسیدگی می شود؟ نحوه شروع به رسیدگی، اداره جلسات، ادله اثبات دعوا و نحوه دفاع خوانده
- بررسی طواری - اتفاقات و حوادث دادرسی (مثل مرگ یكی از طرفین)
انواع دادرسی:
1. دادرسی عادی: به وسیله تبادل لوایح انجام می شود. (دوبار لوایح تبادل می شود، اگر قاضی صلاح دانست تشكیل جلسه می دهد.)
2. دادرسی اختصاری : به محض تقدیم دادخواست ، – بدون تبادل لوایح – جلسه دادرسی تعیین می گردد.
بند سوم: صدور رأی:
1. چگونگی انشای رای: رای باید شامل چه چیزهایی باشد.
2. چگونگی اعتراض به رأی
- نحوه اعتراض به آراء
- كسانی كه می توانند اعتراض كنند
- انواع اعتراضات به رأی
-3 چه كسانی باید به اعتراض رسیدگی كنند؟
بند چهارم: اجرای رأی
چه رأیی لازم الاجراست؟
چه كسی باید رأی را اجرا كند؟
رأی به چه طریق باید اجرا شود؟
اعاده دادرسی یكی از روشهای فوقالعاده شكایت از احكام است که روشی عدولی و راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی میباشد. با این هدف كه دادگاه از رأی قطعی سابق خود عدول نماید، زیرا شاكی مدعی است كه صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمیدهد كه چنین حكمی باقی بماند.
انواع اعاده دادرسی:
1- اصلی:مختص مواردی است كه مقتضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست كند.
2- طاری:كه در اثناء دادرسی ،حكمی به عنوان دلیل ارائه شود و كسی كه حكم یاد شده علیه او ابراز شده، نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.
جهات اعاده دادرسی:
محكوم علیه (فرد محکوم شده)حق دارد تا در صورت وجود یك یا چند تا از این جهات، درخواست اعاده دادرسی نماید:
1- موضوع حكم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد. مثلاً خواهان از دادگاه درخواست صدور حكم تخلیه بكند و دادگاه علاوه بر آن، اشتباهاً حكم به استرداد اجرت المثل نیز صادر كند.
2- حكم به میزان بیشتر از (حکم) خواسته صادر شده باشد.
3- وجود تضاد در مفاد حكم كه ناشی از استناد به اصول یا به موارد متضاد باشد.
4- در صورتی كه حكم قطعی دادگاه مخالف باشد با حكم قطعی دیگری كه سابقاً همان دادگاه در خصوص همان دعوا و بین همان اصحاب دعوا صادر كرده بدون اینكه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد. این جهت اعاده دادرسی موقوف به 5 شرط است:
الف- وحدت دعوا.
ب- وحدت اصحاب دعوا.
ج- وحدت دادگاه.
د- معارضۀ دو حكم.
و- قطعی بودن دو حكم.
5- اگرطرف مقابل اعاده دادرسی، حیله و تقلبی به كار برده كه در حكم دادگاه مؤثر بوده است.
6- حكم دادگاه مستند به اسنادی بوده كه پس از صدور حكم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.
7- پس از صدور حكم ،اسناد و مداركی به دست آید كه دلیل حقانیت درخواست كننده اعاده دادرسی باشد.
تذكر: اگر دادرس به غیر از موارد هفتگانه مذكور، جهتی را برای اعاده دادرسی قبول كند و قرار قبولی اعاده دادرسی را صادر كند دادگاه انتظامی وی را متخلف میشمارد.
تعداد صفحات : 5