loading...
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری بازدید : 237 یکشنبه 03 فروردین 1393 نظرات (0)

مقدمه:
امروز خانواده یكى از محورى‏ترین نهادهاى اجتماع بشرى است كه تاكنون جانشینى براى آن یافت نشده است. نقش كلیدى خانواده در برآوردن نیازهاى عاطفى، فرهنگى، اقتصادى و غیر آن، این نهاد را به عنوان یك نهاد طبیعى بى‏بدیل كه از آغاز خلقت همراه بشر بوده، تبدیل نموده است.
از سوى دیگر آسیب‏ها و آفت‏هایى كه موجب سست شدن بنیاد خانواده شده، توجه محققان را به مطالعه كاركردها و ابعاد گوناگون این نهاد جلب نموده است. اگر قرن حاضر را قرن فروپاشى خانواده در غرب بنامیم گزافه نگفته‏ایم، این سیل بنیان كن به مرزهاى كشورهاى غربى محدود نمانده و از طریق وسایل ارتباطى، مهاجرت و ... كشورهاى اسلامى و جهان سوم را نیز درنوردیده است. آمار رو به افزایش طلاق در كشورهاى اسلامى مایه نگرانى بسیارى از متفكران و دینداران گردیده است.
تأسف‏انگیزتر اینكه در فرایند صنعتى شدن كشورهاى جهان سوم و ورود ماشین و صنعت از كشورهاى غربى، «جنبش‏هاى آزادى زنان» از نوع غربى آن هم وارد این كشورها شده است. ماهیت این جنبش‏ها با فرهنگ و تمدن اسلامى ناهمگون است، چرا که در این ایده‏ها خدا جایگاهى ندارد. در جامعه و فرهنگى كه خدا حضور نداشته باشد، ایثار و فداكارى و مهر و عاطفه و سایر دستورهاى اخلاقى و دینى بى‏معناست. دستورهاى اخلاقى چون گذشت و مهرورزى اساس و بنیاد خانواده را تشكیل مى‏دهد. سست شدن بنیاد خانواده نیز دورنماى آینده بشر و ارزش‏هاى انسانى را تار و مبهم مى‏سازد. بر اساس این واقعیت است كه گفته‏اند: «سست شدن بنیان خانواده در قرن حاضر تهدیدى براى آینده بشریت و ارزش‏هاى انسانى است.»(1)
این در حالى است كه متفكران مسلمان با تكیه بر تعالیم انسان‏ساز اسلام تنها راه گریز از آثار سوء و خانمان‏برانداز فرهنگ غرب را پناه بردن به معنویت و اخلاق مى‏دانند.
آمیختن حقوق و اخلاق از امتیازات نظام حقوقى اسلام است كه در بحث حقوق خانواده جا گرفته است. آمیختگى فقه خانواده و اخلاق خانواده در اسلام از روى حكمت و تدبیر صورت گرفته است. طبیعت خانواده اقتضاى چنین تركیبى را دارد. بلكه مى‏توان گفت:نقش اخلاق در خانواده كه كانون مهر، ایثار و گذشت است بیش از حقوق مى‏باشد.(2) با این وصف توجه به حقوق خانواده و ارتقاء جایگاه زن در خانواده از موضوعات مهم مورد توجه محققان، حقوقدانان و فقیهان در كشورهاى اسلامى بوده است تا شاید بتوان از این طریق جلوى سیل مخرب فرهنگ غربى كه موجودیت خانواده را در كشورهاى اسلامى تهدید مى‏كند، سد نمود.
از میان روش‏هاى گوناگون انجام اصلاحات در حوزه حقوق خانواده بى‏شك، اصلاح معطوف به كتاب و سنت و به اصطلاح «درون دینى» مطمئن‏ترین و بى‏نقص‏ترین روش‏هاى اصلاح است كه ضرورت آن غیر قابل انكار مى‏باشد.
این تحقیق در پى آن است كه حقوق خانواده و تحوّلات آن را مطالعه كند و این حقیقت را باز نماید كه اوّلاً: تحول و تطبیق جریانات و نهادهاى اجتماعى با زمان یك ضرورت انكارناپذیر است.
ثانیاً: این وظیفه اندیشوران و محققان مسلمان است كه بهترین و سالم‏ترین نوع اصلاح و تحول را در نهادهاى اجتماعى از جمله نهاد خانواده به كار بندند. به تعبیر دیگر در كشاكش میان سنت و تجدد، ناگزیر از اصلاح و ایجاد هماهنگی میان آن دو هستیم. این اصلاح باید در سایه سنت نبوى باید صورت گیرد، چرا كه در سنت نبوى نه تنها اصلاحات تاریخى در حوزه حقوق خانواده و زن انجام شد كه بنیادها و روش‏هاى صحیح اصلاح نیز نمایان گردیده است.
خانواده از دیدگاه پیغمبر اكرم(ص)
وحى و سنت نبوى اساساً جدایى‏ناپذیرند؛ آنچه در كتاب خدا بر پیغمبر نازل شده است با تبلیغ در جامعه گسترش مى‏یابد و هر چه پیغمبر اكرم(ص) براى مردم مى‏گوید، به حكم «ما ینطق عن‏الهوى ان هو الا وحى یوحى» مورد تأیید و حمایت خداوند جهانیان است.
پس ناگزیریم هر گاه سخن از دیدگاه حضرت محمد(ص) به میان آید به قرآن كریم مراجعه كنیم.
أ) سفارش به ازدواج:
در اینكه نكاح نهادى است مورد توصیه و سفارش اسلام هیچ تردیدى وجود ندارد.
فقیهان بر استحباب نكاح در اسلام سه دلیل اقامه كرده‏اند: اجماع، كتاب و سنت.(3)
بر اساس سنت قطعیه تمام مذاهب اسلامى، ازدواج نهاد مقدسى است كه سیره رسول خدا(ص) بر آن تأكید بسیار دارد. روایات زیادى از پیامبر در مجامع و منابع روایى شیعه و اهل سنت وارد شده است(4) كه به تعدادى از آنها اشاره مى‏كنیم. پیامبر(ص) فرمود: «ما بنى فى الاسلام احب الى اللَّه عزّ و جل من التزویج؛(5) هیچ نهادى محبوب‏تر از ازدواج نزد خداوند بزرگ نیست.»
نیز فرموده‏اند كه هر كس ازدواج كند نصف دینش را حفظ نموده،(6) ازدواج كنید كه در روز قیامت به شما مباهات مى‏كنم(7) و تأهل گزینید كه روزى‏رسان‏تر است.(8)
از على(ع) روایت شده است: ازدواج كنید كه سنت رسول خداست و هم او فرمود: هر كس خواهد از سنت من پیروى كند ازدواج كند و فرزند بخواهد.(9)
امام صادق(ع) در پاسخ سؤالى كه از رفتار شخصى پرسیده بودند كه عبادت مى‏كند و غذا و زن و بوى خوش را كنار گذاشته مرقوم فرمود: زن داشتن سنت رسول خدا بود و همواره گوشت و عسل میل مى‏فرمود.(10)
همچنین فرمود: هر كس دوست دارد كه خدا را پاك و پاكیزه ملاقات كند، باید زن بگیرد.(11) دو ركعت نماز متأهل برابر با هفتاد ركعت نماز فرد بى‏همسر است.(12)
ب) فواید و آثار نكاح:
امام محمد غزالى، فیض كاشانى و ملااحمد نراقى ضمن اشاره به روایات و سنت رسول خدا(ص) فواید بسیارى براى نكاح برمى‏شمارند كه به طور خلاصه به آنها اشاره مى‏كنیم.(13)
1. پیدایش فرزند و بقاى نسل منظور اصلى از تشریح نكاح است.
حضرت محمد(ص) فرمود: به زیادى امتم مباهات مى‏كنم و دعاى فرزند صالح تبرك دارد و به واسطه كودكى كه بمیرد، طلب شفاعت مى‏شود.
2. محفوظ ماندن از شیطان و دفع طوفان شهوت و چشم پوشیدن از حرام.
3. راحتى نفس و انس آن به همنشینى با همسر و فرزند كه موجب آسودگى خاطر و تقویت آن بر بندگى خداوند است.
4. فراغت دل از امور منزل و خانه‏دارى.
5. جهاد با نفس و ریاضت آن در قیام به حقوق اهل و عیال و صبر بر اخلاق آنها و احتمال اذیت آن ها و كوشش در اصلاح و ارشاد آنها.
آنچه در كلام بزرگان در باره اهداف ازدواج بیان شد، نشانگر آن است كه اسلام براى ازدواج جنبه عبادى قائل شده، طبیعى است كه اهداف معنوى ازدواج بر اهداف مادى آن برترى دارد.
جالب این است كه از میان اهداف فوق، قرآن كریم ابتدا به آرامش دهندگى ازدواج تصریح مى‏فرماید: «هو الذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسكُن الیها ...؛(14) اوست كه همه شما را از یك تن بیافرید و از آن یك تن، زنش را نیز بیافرید تا به او آرامش یابد ...»
پس از آن مى‏فرماید:
«فلما تغشیها حملت حملاً خفیفاً فمَرّتْ به فلما اثقلت دعو اللَّه ربهما لئن آتیتنا صالحاً لنكونن من الشاكرین؛ چون با او در آمیخت، به بارى سبك بارور شد و مدتى با آن سر كرد و چون بار سنگین گردید، آن دو، پروردگار خویش را بخواندند كه اگر ما را فرزندى صالح دهى از سپاسگزاران خواهیم بود.»
به این ترتیب مى‏توان گفت ازدواج پیوند عاطفى و حقوقى است كه به موجب آن كامجویى جنسى میان زن و مرد مشروع مى‏گردد. بنابراین دستیابى به آرامش و آسودگى، اولین فایده و ثمره ازدواج است. چنان كه از روایت منقول از پیامبر فهمیده مى‏شود:
«حبّبت الى مِن دنیاكم النساء و الطیب و جعلت قرة عینى فى الصلاة؛(15) از دنیاى شما نزد من، اینها دوست‏داشتنى است: بوى خوش ، زن و نور چشمم در نماز است.» ویژگى مشترك این سه چیز جداى از اثر معنوى، آرامش‏بخشى آنها است.
سخن و سیره رسول معظم(ص) علاوه بر توصیه به تشكیل نهاد خانواده، بر استحكام آن نیز تأكید دارد. سفارش‏هاى حضرت بر رعایت نكاتى در باره گزینش همسر و بیان ملاك‏هاى آن همه حكایت از این مهم دارد. انتخاب شایسته همسر و از روى حساب، پیش از ازدواج قطعاً از مشكلات و اختلافات خانوادگى پس از ازدواج مى‏كاهد.
ابوحمزه ثمالى از جابر بن‏عبداللَّه انصارى روایت مى‏كند: روزى همنشین رسول‏اللَّه(ص) بودیم. حضرت فرمود: مى‏خواهید شما را از بهترین زنان آگاه سازم؟ جمع گفتند: بلى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنانتان آنى است كه فرزندآورتر و محبوب‏تر، پوشیده‏تر و پاكدامن و عزیز در خانواده، فروتن و جلوه‏گر براى شوهر و متین در پیش دیگران باشد.(16) همچنین سفارش شده است كه با فرد همشأن خود در دین و ایمان ازدواج نمایید.(17) سیره شخصى حضرت رسول(ص) این بود كه هر گاه اراده ازدواج با زنى مى‏نمود، ابتدا كسى را نزد او مى‏فرستاد تا به او نیك بنگرد و گریبانش را ببوید.(18) حضرت فرمود:
«اذا القى اللَّه فى قلب امرئ‏خطبة امرأة فلا بأس ان ینظر الیها؛(19) زمانى كه خداوند خواستگارى از زنى را در دل مردى اندازد، نگاه نمودن به زن براى وى حلال است.» طبیعى است دیدن زنى كه مرد مى‏خواهد از وى خواستگارى كند و تحقیق از اخلاق و خصوصیات ظاهرى و باطنى وى بر پایدارى نهاد خانواده مؤثر است.
ج) سلامت و نشاط خانواده:
پیامبر بر سلامت روانى و نشاط در خانواده نیز تأكید كرده‏اند. این مهم در نهاد خانواده وقتى تحقق مى‏یابد كه اوّلاً شخصیت و احترام متقابل میان زن و مرد در خانواده حفظ گردد. ثانیاً: نیازهاى گوناگون هر یك از آن دو در این نهاد مقدس برآورده شود. در صورت تحقق این دو، خانواده تبدیل به كانون مهرورزى و محل آرامش و سكون زوجین و فرزندان خواهد شد. در غیر این صورت هر یك از زوجین نیازهاى خویش را در خارج از خانه خواهند جست و خانه به محلى براى كشمكش و نزاع میان آنها تبدیل خواهد شد كه سلامت روانى و نشاط هر یك از اعضاى خانواده بخصوص فرزندان به خطر خواهد افتاد.
پیامبر(ص) فرمود:
«خیركم خیركم لأهله و أنا خیركم لأهلى ما أكرم النساء إلا كریم و ما أهانهن إلا لئیم؛(20) بهترین شما بهترین فرد براى اهل و عیالش است و من بهترین شما براى خانواده‏ام مى‏باشم. جز بزرگوار زن را گرامى و جز فرومایه وى را خوار نمى‏دارد.»
اسلام به روابط صمیمى میان زن و شوهر اهمیت مى‏دهد و پاداش اخروى براى وى مقرر مى‏دارد.(21) و بر دوست داشتن و اظهار آن تأكید شده است(22) و گفته‏اند هر چه بر ایمان بنده افزوده شود، بر محبت او به همسر افزوده مى‏شود.(23) براى انسان مستحب است كه از اشتباهات همسرش چشم‏پوشى كند،(24) و هر كس كه بداخلاقى همسرش را تحمل كند به او اجر معنوى عظیمى تعلق مى‏گیرد.(25)
مردى كه زنش را بیازارد پروردگار نه انفاقش را مى‏پذیرد و نه نماز مستحبى و نه نیكى‏اش را ...(26) زنى كه شوهر اولش مرده و مجدداً ازدواج كند روز قیامت با خوش اخلاق‏ترین آنها زندگى مى‏كند.(27)
نیز حضرت فرمود:
«كفى بالمرأ اثماً ان یضیع من یعول؛(28) بر گناهكارى مرد همان بس كه حقوق اهل و عیالش را ضایع نماید.» حضرت در آخرین لحظه‏هاى عمر شریفش فرمود:
«... اللَّه اللَّه فى النساء فانهن عوان عندكم و فى ایدیكم اخذتموهن بعهداللَّه...؛(29) خدا را خدا را! در حق زنانتان (ستم روا ندارید)، آنها همسران شما و در دست شمایند بر اساس پیمان الهى با آنها رفتار كنید.»
غزالى حكایتى از منابع اهل سنت مى‏آورد كه: میان حضرت و عایشه اختلافى به وجود آمد. ابوبكر به عنوان داور (حَكَم) و شاهد تعیین گردید. رسول خدا رو به عایشه نمود و فرمود: سخن مى‏گویى یا من بگویم؟ عایشه گفت: شما سخن گویید ولى جز حق نگویید. ابوبكر ناگهان سیلى به صورت عایشه زد! سپس گفت: اى دشمن (خدا) تو یا رسول اللَّه ناحق مى‏گوید؟! عایشه به رسول خدا(ص) پناه برد و پشت سر حضرت نشست. پیغمبر به ابوبكر گفت: تو را براى این كار نخواندیم و این رفتار را از تو نخواستیم.(30) بهترین مردان امت من آنهایى هستند كه با خانواده با تكبر رفتار نمى‏كنند و با ترحم و مهربانى سلوك مى‏كنند و به آنها ظلم نمى‏نمایند.»
همچنین برآوردن نیازهاى مادى و معیشتى خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، مرد مسئول رفاه و آسایش خانواده و همسرش است. روایات بسیارى براى بیان اجر و پاداش كسى كه براى رفاه و تأمین خانواده‏اش تلاش مى‏كند وارد شده است.(31) تأمین نیازهاى معیشتى همسر و فرزندان از تكالیف مرد است و وى به خاطر انجام تكلیف حق ندارد بر اهل و عیالش منت بگذارد.(32)
یكى دیگر از اسباب نشاط آرایش و ایجاد جاذبه در زن و مرد است كه پیامبر به نكات مهمى در این باب اشاره مى‏فرماید: استعمال بوى خوش خضاب كردن (حنا گذاشتن)، مستحب است. امام صادق(ع) فرمود كه پیامبر فرموده‏اند: براى زنان بوى خوش مناسب است كه بوى خوش آب و رنگ داشته باشد و رایحه‏اش پنهان باشد اما بر عكس براى مردان بوى خوش مناسب است كه رایحه داشته باشد و آب و رنگش پنهان.(33)
امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا حنا مى‏بست و موى مباركش نزد ما موجود است.(34)
همچنین سرمه كشیدن در روایات براى زن و مرد مستحب دانسته شده است.(35)
بنابراین استحكام نهاد خانواده و برآوردن نیازهاى عاطفى و معیشتى در این نهاد از مواردى است كه اسلام بخصوص رسول اكرم(ص) بر آن تأكید فراوان دارد.
حضرت نه تنها مؤمنان را به حسن معاشرت و مهربانى با همسران‏شان دعوت مى‏فرمود كه خود نیز مهربان بود. شهید مطهرى در این مورد مى‏گوید:
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتى نمى‏كرد و این بر خلاف خُلق و خوى مكیان بود. بدزبانى برخى از همسران خویش را تحمل مى‏كرد تا آنجا كه دیگران از این همه تحمل رنج مى‏بردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأكید مى‏كرد و مى‏گفت: همه مردم داراى خصلت‏هاى نیك و بد هستند. مرد نباید تنها جنبه‏هاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترك كند. چه هر گاه از یك خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودى اوست و این دو را با هم به حساب آورد.(36)
از انس نقل شده است كه رسول خدا(ص) مهربان‏ترین مردم نسبت به زنان و كودكان بود.(37)
از عایشه همسر رسول خدا نقل شده است كه حضرت رسول خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمى‏داد، بلكه با انس و ملایمت بسیار رفتار مى‏كرد. چندان نرم‏رفتار و گرم‏خوى بود كه گاهى بعضى از همسرانش به او با درشتى سخن مى‏گفتند. در كارهاى خانه دستیار زنان بود و خدمت به زن را نوعى صدقه و كار نیك مى‏دانست.(38)
پیامبر اكرم(ص) همچنان كه خود مهربان بود و بر مهربانى مردان مؤمن با زنان تأكید مى‏ورزید، همچنان زنان مؤمن را به خوش‏رفتارى و خوش‏خویى با همسران‏شان فرامى خواندند و زنان را موظف مى‏ساختند كه به خواسته‏هاى مشروع شوهران‏شان گردن نهند و بر كمبودها و ندارى آنها صبور باشند.(39) نیز خویشتن را براى شوهران‏شان بیارایند و با شوهران‏شان حسن سلوك داشته باشند.(40)
د) حفاظت از نهاد خانواده:
همچنان كه پیش از این گفتیم پیامبر اكرم(ص) هم در ایجاد نهاد نكاح كوشیده‏اند و هم در پایدارى و مانایى آن. انحلال نكاح از دید رسول اكرم(ص) به عنوان مبغوض‏ترین حلال یاد شده، تمام احكام، شرایط و وظایف در نظام خانواده به گونه‏اى تنظیم شده است كه نظم عادلانه‏اى بر این نهاد اجتماعى حاكم گردد.
مسئولیت عمده اداره این نظام دیرپاى انسانى بر عهده مرد نهاده شده، این مسئولیت‏ها در كتب فقهى و اخلاقى به تفصیل بیان شده است.(41)
خداوند بزرگ نیز جهت حفظ حقوق زن در خانواده مى‏فرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف»(42) و به خاطر عظیم داشتن حق آنها مى‏فرماید: «و اخذن منكم میثاقاً غلیظاً»(43)
چنانچه ملاحظه مى‏شود خداوند در قرآن كریم از نهاد ازدواج به «میثاق غلیظ» (پیمان استوار) تعبیر مى‏كند. طبیعى است چنین پیمانى نباید به آسانى بگسلد.
حُسن خُلقى كه در اسلام بر آن تأكید شده است، نقش اساسى در تحمل ناملایمات زندگى و در نتیجه پایدارى و استحكام خانواده دارد.
حضرت فرمود:
«مَن صبر على سوء خُلق امرأته اعطاه اللَّه مِن الْأجر مثل ما أعطى ایوب على بلائه و مَن صبرتْ على سوء خلق زوجها أعطاها اللَّه مثل ثواب آسیة امرأة فرعون؛ هر مردى كه بر بداخلاقى همسرش صبر كند، خداوند پاداشى برابر با اجر حضرت ایوب بر بلایش به او مى‏دهد و هر زنى كه بر بداخلاقى همسرش بردبارى پیشه كند خداوند ثوابى همانند اجر آسیه همسر فرعون به او مى‏دهد.»
همچنین پیامبر اكرم(ص) فرمود: جبرئیل آن قدر در باره زن به من سفارش نمود كه گمان بردم طلاق دادن او جز در موردى كه كار بسیار بدى از او سر زند جایز نیست.(44)
و نیز حضرت در مورد طلاق فرمود:
«أبغض الحلال الى اللَّه الطلاق؛(45) مبغوض‏ترین حلال‏ها نزد خداوند طلاق است.» و فرمود: زن بگیرید و طلاق مدهید زیرا خداوند مردانى را كه مكرر زن گیرند (و طلاق دهند) و زنانى را كه مكرر شوهر كنند (و طلاق بگیرند) دوست ندارد.(46) ازدواج كنید. طلاق ندهید كه عرش خدا با طلاق به لرزه مى‏افتد.(47)
ابتكارات دین مبین اسلام براى پایدارى خانواده و نجات این نهاد مقدس از فروپاشى، جالب و منحصر به فرد است. امروز در جوامع مختلف، طلاق و فروپاشى خانواده به یكى از معضلات اجتماعى تبدیل شده است. قانون‏گذاران، حقوق‏دانان، روان‏شناسان، جامعه‏شناسان و ... هر كدام با روش خود سعى مى‏كنند بنیان ازدواج‏ها را استوارتر و پایدارتر و خلل‏ناپذیرتر سازند. اما آمارها نشان مى‏دهد كه سال به سال آمار طلاق رشد فزاینده‏اى را نشان مى‏دهد.
اسلام نه تنها با طلاق و جدایى زن و شوهر مبارزه كرده است و آن را مبغوض خداوند مى‏داند بلكه با علت‏هاى طلاق و آنچه كه زمینه پیدایش آن مى‏باشد، مبارزه نموده است. هر چند از سوى دیگر طلاق را تجویز نموده و آن را راهى براى نجات زن یا مرد از ازدواج‏هاى ناموفق قرار داده است.
اگر به هر دلیلى ازدواج میان زن و مرد ناموفق بود و كانون گرم خانواده به سردى گرایید، اسلام خانه را براى زن و مرد زندان ابد قرار نداده، بلكه اگر با همه سفارش و توصیه براى شكیبایى و تحمل زندگى، براى زن و مرد زیر یك سقف زندگى كردن تلخ شد اسلام راه گریز و چاره‏اى براى این مشكل مقرر كرده است.
شهید مطهرى با اشاره به اینكه از نظر طبیعى انجام طلاق تابع قانون خاصى است كه طبیعت به وجود آورده است تصریح مى‏كند:
«وقتى طبیعت پایه ازدواج را بر محبت و وحدت و همدلى قرار داده نه بر همكارى و رفاقت ... پیمانى كه اساسش محبت و یگانگى است نه بر همكارى و رفاقت قابل اجبار و الزام . با زور و اجبار قانونى مى‏توان دو نفر را ملزم ساخت كه با یكدیگر همكارى كنند و پیمان همكارى خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همكارى خود ادامه دهند اما ممكن نیست با زور و اجبار قانونى دو نفر را وادار كرد كه یكدیگر را دوست داشته باشند؛ نسبت به هم صمیمیت داشته باشند؛ براى یكدیگر فداكارى كنند، هر كدام از آنها سعادت دیگرى را سعادت خود بداند.»(48)
اسلام به رغم به رسمیت شناختن طلاق در مواقع ضرورى، موانع و تشریفاتى در اجراى طلاق در نظر گرفته است كه براى كاهش طلاق و احیا و استحكام نهاد خانواده مؤثرتر است. در عمل چه بسا شرایط و مقررات موجب انصراف از طلاق مى‏شود. شرایط و تشریفات را در محل خود بررسى مى‏كنیم.
آخر این بحث را به روایتى در باره سیره پیامبر عظیم‏الشأن كه در فروع كافى آمده است، خاتمه مى‏دهیم:
رسول خدا به مردى رسید و از او پرسید: با زنت چه كردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود: آیا كار بدى از او دیدى؟ گفت: نه، از او كار بدى ندیدم. مدتى گذشت و آن مرد بار دیگر ازدواج نمود. پیامبر(ص) از او پرسید: زن دیگر گرفتى؟ گفت: بلى. پس از مدتى باز از او پرسید: با این زن چه كردى؟ گفت: طلاق دادم. فرمود كار بدى از او دیدى؟ گفت: نه كار بدى ندیدم.
این قضیه گذشت و آن مرد بار سوم ازدواج كرد. پیغمبر اكرم از او پرسید: باز زن گرفتى؟ گفت: بلى یا رسول اللَّه. مدتى گذشت و پیغمبر باز از او پرسید: با این زن چه كردى؟ گفت: او را هم طلاق دادم. فرمود: بدى از او دیدى؟ گفت: نه. رسول اكرم فرمود: خداوند دشمن مى‏دارد و لعنت مى‏كند مردى را كه دلش مى‏خواهد مرتب زن عوض كند و زنى را كه دلش مى‏خواهد مرتب شوهر عوض كند.(49)

بررسى حقوق خانواده در عصر پیغمبر
اسلام چون جهان‏بینى و ایدئولوژى نوى به بشر ارائه نمود، تمام نهادهاى موجود از جمله نهاد خانواده را معطوف به تعالیم و ارزش‏هاى متعالى خود قرار داد.
عدالت اجتماعى، ارج نهادن به حقوق ذاتى بشر، احترام به كرامت انسانى زن، حمایت از نظم و نظام پایدار اجتماعى، حمایت از نهاد خانواده ... در یك كلمه هدایت انسان به سوى زندگى سالم و حیات طیبه از ارزش‏هاى متعالى اسلام بود.
حضرت محمد(ص) با تمام توان كوشید ارزش‏هاى والاى اسلام را در لایه‏هاى مختلف ارائه دهد و اهداف كلى و نظام مطلوب را به صورت برنامه‏هاى جزئى و كاربردى به جامعه عرضه نماید:


أ) آزادى زن در انتخاب همسر:
آزادى زن در انتخاب شریك زندگى (كه در حقوق و فقه از آن به قصد و رضاى زن در عقد تعبیر مى‏شود) از مهم‏ترین اصلاحات صورت گرفته در زمینه حقوق و هویت زنان است كه اسلام بر آن تأكید فراوان دارد؛ زیرا دین براى زن شایستگى كامل قایل است كه به موجب آن مى‏تواند طرف عقد قرار گیرد.
قصد و رضا (كه از آن به اراده طرفین تعبیر مى‏شود) از اركان هر عقد از جمله نكاح است. در زمان جاهلیت و در بعضى جوامع سنتى رضایت و قصد زنان براى بستن پیمان ازدواج لحاظ نمى‏شود. پدر و برادر و سایر افراد در مورد ازدواج زنان تصمیم مى‏گرفتند و به خواست و اراده زنان هیچ توجه نمى‏شد.
شهید مطهرى حدیثى از حضرت محمد(ص) را در ضمن گفتگو آورده‏اند كه نقل مى‏كنیم:
«دخترك نگران و هراسان آمد نزد رسول اكرم:
- یا رسول اللَّه، از دست این پدر ...
- ... مگر پدرت با تو چه كرده است؟
- برادرزاده‏اى دارد و بدون آنكه قبلاً نظر مرا بخواهد مرا به عقد او در آورده است.
- حالا كه او كرده است، تو هم مخالفت نكن، صحه بگذار و زن پسر عمویت باش!
- یا رسول اللَّه، من پسر عمویم را دوست ندارم. چگونه زن كسى بشوم كه دوستش ندارم؟
- اگر او را دوست ندارى، هیچ. اختیار با خودت، برو هر كس را كه خودت دوست دارى به شوهرى انتخاب كن!
- اتفاقاً او را خیلى دوست دارم و جز او كس دیگرى را دوست ندارم و زن كسى غیر از او نخواهم شد. اما چون پدرم بدون آنكه نظر مرا بخواهد این كار را كرده است، عمداً آمدم با شما سؤال و جواب كنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام كنم از این پس پدران حق ندارند سر خود هر تصمیمى كه مى‏خواهند بگیرند و دختران را به هر كس كه دل خودشان مى‏خواهد شوهر دهند.»(50)
روایت فوق كه از ابن‏عباس نقل شده و در منابع اهل سنت وارد شده،(51) مورد توجه و استناد فقیهان شیعه نیز قرار گرفته است.(52)
وقتى خنساء دختر خذام ابن‏خالد انصارى پیش پیغمبر مى‏آید و از اینكه پدرش در امر ازدواج وى با او مشورت نكرده و وى را به عقد كسى كه او را دوست ندارد در آورده است، حضرت فرمود: «أمركِ بیدك؛ اختیارت با خودت هست.»(53)
نظیر این روایت در منابع حدیثى مكرر آمده است. حضرت محمد(ص) به صورت مطلق فرمود:
«لا تنكحوا النساء حتى تستأمروهنّ فإذا سكتن فهو اذنهن؛(54) زنان را پیش از اینكه با خودشان رایزنى كنید شوهر ندهید. هر گاه از آنان در مورد خواستگاران‏شان نظر خواستید و سكوت كردند، سكوت علامت رضایت است.»
سیره عملى پیامبر بر این استوار بود كه رضایت دختر شرط صحت عقد است. در تاریخ بر این نكته تصریح شده است كه قبل از حضرت على(ع) چند تن از بزرگان صحابه به خواستگارى حضرت فاطمه(س) رفتند ولى هر بار كه پیامبر نظر حضرت زهرا را جویا شد، وى نپذیرفت. اما وقتى حضرت على به خواستگارى آمد حضرت محمد فرمود: على، پیش از تو كسانى به خواستگارى او آمده بودند اما دخترم نپذیرفت. بگذار ببینم وى چه مى‏گوید.
سپس به خانه رفت و به دخترش گفت: على تو را از من خواستگارى كرده است. تو پیوند او را با ما و پیشینه او را در اسلام مى‏دانى و از فضیلت او آگاهى.
زهرا(س) بى‏آنكه چهره خود را برگرداند خاموش ماند. پیغمبر چون آثار خشنودى را دید گفت: اللَّه اكبر، خاموشى او علامت رضاست.(55)
به این ترتیب رضایت زن براى ازدواج و ابراز آن از مسلّمات سیره نبوى است. هر چند اظهار و اعلام رضایت با سكوت نیز پذیرفته است. لحاظ رضایت زن هم براى اعراب جاهلى (كه زنان را به ارث مى‏بردند و گاهى نیز مى‏ربودند)، كار ساده‏اى نبود، همچنان كه اكنون در برخى جوامع اسلامى (كه اسیر سنت‏هاى قبیله‏اى هستند) به رضایت دختر چندان اهمیت نمى‏دهند. متأسفانه برخى افراد ناآگاه و مغرض این رسوم غلط مسلمانان را به اسلام و پیغمبر روشن‏اندیش منتسب مى‏نمایند!
ب) داشتن حق مالكیت‏
زن از دید اسلام داراى استقلال مالى است. در صورتى كه پیش از قرن بیستم در حقوق اروپا زن در برابر شوهر استقلال مالى نداشت.
مهر و نفقه از آثار نكاح است و اساساً عقد نكاح یك عقد معوّض نیست تا مبادله و معاوضه‏اى در كار باشد. به این معنا كه اسلام در تنظیم روابط زن و شوهر در نهاد خانواده در برابر تكالیفى كه بر عهده زن نهاد حقوقى نیز براى وى قایل شد. به این معنا كه بار اقتصادى خانواده و تأمین هزینه‏هاى خانواده را بر عهده شوهر گذاشت.
پدیده‏هایى پیرامون پیوند زناشویى‏
1- مهر:
كلمه مهر در قرآن كریم نیامده، اما كلماتى نظیر «صداق»(56)، «نحله»(57)، «فریضه»(58) و «اجر»(59) استعمال شده است. مهر از نظر كمى و زیادى محدودیتى ندارد هر چند مستحب است كه مقدار آن از «مهر السنة» - مهرى كه پیامبر كابین زنان خود قرار داد و پانصد درهم (پنجاه دینار) - افزون نباشد.(60)
مهر فقط جنبه مادى ندارد بلكه جنبه اخلاقى و معنوى نیز دارد. قرآن كریم از آن به «صداق» كه نشانه صداقت مرد مى‏باشد و «نحله» كه به معناى تحفه و هدیه‏اى است از جانب مرد به زن، یاد كرده است. از تعبیرات قرآن كریم فهمیده مى‏شود مهر جهت تعظیم و تكریم زن قرار داده شده است. اگر زن از حقش مى‏تواند بگذرد، بدان معنا نیست مهر بهایى است كه مرد در مقابل انتفاعى كه از زن مى‏برد، مى‏پردازد. این تصور غلط را برخى فمینیست‏ها مطرح كرده‏اند. آنان مهریه را بقایاى عصر تیول‏دارى و برده‏دارى مى‏دانند كه به زن به دیده كالا نگریسته‏اند.
غرب‏گرایانى كه برداشت مادى از پدیده‏هاى اجتماعى، اساس و جوهر اندیشه و نواندیشى‏شان است میان «مهریه» با «كالا بودن زن» كه اسلام با آن مخالف است، آمیخته‏اند. اسلام مهریه را در نظام معنوى خویش جنبه اخلاقى داده است. تأكید بر جنبه معنوى مهر در اسلام و بخصوص در سنت نبوى فراوان است. حضرت محمد(ص) فرمود:
«خیر الصداق أیسرُه؛(61) بهترین مهرها آنست كه سبك‏تر باشد.» نیز فرموده‏اند: «از خوش‏یمنى زن آن است كه خواستگارى‏اش بى‏تكلف و مهرش كمتر باشد.» در زمان حضرت و به توصیه وى برخى اصحاب، آموزش سوره‏اى از قرآن را توسط شوهر كابین زن قرار داده‏اند.(62)
نكته مهمى شهید مطهرى در باب مهر گفته‏اند: مهر زنان در زمان ما با مهر در زمان پیغمبر، جداى از كم و زیادى‏اش تفاوت عمده‏اى پیدا كرده است. در زمان ما مهریه‏اى كه در عقد نكاح قرار مى‏گیرد به صورت دین بر ذمه شوهر مى‏ماند. زن معمولاً آن را مطالبه نمى‏كند مگر مشاجره و اختلافى پیش آید. به تعبیر ایشان مهر در این فرض جنبه وثیقه به خود مى‏گیرد: در صدر اسلام معمول بود كه مرد هر چه به عنوان مهر متعهد مى‏شد، نقد مى‏پرداخت. على‏هذا به هیچ وجه نمى‏توان گفت كه نظر اسلام از مهر این بوده كه وثیقه‏اى در اختیار زن قرار دهد.
بنابراین مهر نه بهاى زن است و نه وثیقه.
مهر هدیه و پیشكشى است از سوى مرد كه خریدار محبت و عشق زن است و این دقیقاً مطابق با خصوصیات روحى و روانى زن و مرد و خلقت آنهاست.
2- نفقه‏
یكى از آثار مالى عقد نكاح قرار گرفتن نفقه بر عهده زوج است. منشأ این حكم آیات و روایات است.(63) نفقه عبارت از مسكن، لباس، غذا و لوازم منزل است كه با توجه به عرف محل زندگى و وضع همسر تعیین مى‏گردد و باید به اندازه‏اى باشد كه احتیاج زن مرتفع گردد.
نفقه زوجه بر نفقه سایر افراد واجب النفقه مثل پدر و مادر و اولاد مقدّم است.(64)
روایات وارده از نبى اكرم(ص) تأكید بسیارى بر اداى این حق دارد و از پرداخت نكردن نفقه به بزرگ‏ترین گناهان در نظر خداوند تعبیر فرموده.(65) و گفته‏اند:
نخستین چیزى كه در ترازوى بنده مى‏گذارند خرجى است كه براى كسان خود كرده است.(66)
در روایت دیگر دینارى را كه خرج اهل و عیال مى‏شود، بالاتر از دینارى مى‏داند كه در راه خدا و آزادى بنده و دادن به مسكین خرج مى‏گردد.(67) پیامبر فرمود:
هر كس خدا بدو گشایش دهد و باز بر عیال خود سخت گیرد از ما نیست.(68) خرجى كه مرد براى كسان خود كند صدقه است.(69)
چنانچه ملاحظه مى‏شود حضرت رسول اكرم(ص) نفقه را كه مسئله حقوقى و از آثار نكاح است، به چه زیبایى با اخلاق مى‏آمیزد و یك قاعده خشك حقوقى را چگونه لطیف مى‏فرماید.
همچنان كه در مقدمه این مقاله اشاره كردیم این شیوه از خصوصیات و ابتكارات نظام حقوقى اسلام است كه قواعد و احكام آن صرفاً جنبه حقوقى ندارند بلكه با اخلاق و معنویت آمیخته‏اند. بسیارى از حقوقدانان این خصوصیت را از امتیازات و مزیت‏هاى نظام حقوقى اسلام دانسته‏اند،(70) چه اینكه قواعد اخلاقى داراى ضمانت اجراى درونى است بر عكس قواعد حقوقى كه با الزام بیرونى تضمین مى‏گردد. فشارى كه در قواعد حقوقى، شخص احساس مى‏كند و همواره به گریز از آن مى‏اندیشد، در قواعد اخلاقى چنین فشارى شخص بر خود احساس نمى‏كند بلكه با جان و دل آن را مى‏پذیرد. در فلسفه تشریح نفقه بحث‏هاى بسیار صورت گرفته است كه نیاز به تكرار نیست.(71) نفقه نه تنها از منزلت زن نكاهیده، بلكه منزلت و حقوق زن را بیشتر تأمین و تضمین نموده است.
با توجه به اینكه جوهره آموزه‏هاى اسلام را عدالت اجتماعى تشكیل مى‏دهد سعادت جامعه و خانواده در گرو اجراى عدالت است و عدالت این است: زنى كه نه ماه حمل را تحمل مى‏كند و مدت طولانى از فرزند خود پرستارى و نگهدارى مى‏كند باید مسئولیتى در قبال مخارج خود و فرزندش نداشته باشد و مرد باید مخارج زندگى خانواده‏اش را تأمین كند.
بر اساس سنت نبوى این وظیفه نه تنها یك قاعده حقوقى است و در صورت خوددارى شوهر، زن مى‏تواند به حاكم مراجعه و الزام او را بخواهد بلكه قاعده دینى و اخلاقى است كه اگر مرد از دادن نفقه سر باز زند گرفتارى وجدان و عذاب اخروى را به جان خریده است.
د) طلاق:
طلاق یا رها شدن از الزامات نكاح از مباحث مهم حقوق خانواده است. در طلاق چون مسئله انحلال نكاح و به پیروى آن حقوق طرفین و كودكان مطرح مى‏گردد بسیار مورد عنایت شریعت و فقه اسلامى قرار گرفته است.
در متون دینى و روایى بر پرهیز از طلاق و ادامه زندگى بسیار تأكید شده و از آن به عنوان مبغوض‏ترین حلال یاد شده ولى در نهایت به عنوان آخرین راه حل پایان یافتن اختلاف میان زوجین پذیرفته شده است.
اسلام كوشش كرده است طلاق در فضاى غیر احساسى و دور از هیجان صورت گیرد، تا مشخص شود كه واقعاً تفاهم در زندگى مشترك وجود ندارد. اسلام براى طلاق یك نهاد خانوادگى داورى را تأسیس كرده است كه در صورت اختلاف و تصمیم بر جدایى، هر یك از زن و شوهر، از كسان خیرخواه خود، فردى را تعیین نمایند تا به مشكل رسیدگى نمایند.(72) قبل از آنكه مسئله به محكمه قضایى بكشد و اسرار خانوادگى فاش شود، هیئت خانوادگى مى‏كوشد سازش و آشتى را به خانواده بازگرداند.
گذشته از آن حضور دو شاهد عادل در طلاق شرط دانسته شده است.(73) فلسفه تشریح این قانون، حمایت از نهاد خانواده و جلوگیرى از فروپاشى آن است، چه این شرط اوّلاً از طلاق‏هاى احساسی و هیجانى جلوگیرى مى‏كند، ثانیاً با حضور و اطلاع دو مرد عادل و خیرخواه، پیامدهاى منفى در جلسه طلاق بار دیگر بررسى و به طرفین گوشزد مى‏گردد. به این وسیله ممكن است طرفین دست از اختلاف بكشند و به صفا و صمیمیت بازگردند و از طلاق پشیمان گردند. اینكه امروز معمول شده است كه حضور دو شاهد عادل و اجراى طلاق به صورت تشریفاتى در آمده، چه بسا شاهدان و مجرى طلاق اصلاً زن و شوهر را نشناسند، خلاف حكمت تشریع حضور دو شاهد است.(74)
طلاق در روزهاى عادت ماهیانه زن واقع نمى‏گردد، همچنین طلاق در طهر مواقعه واقع نمى‏گردد و سه طلاق در یك مجلس، یك طلاق به حساب مى‏آید.
دقت رسول گرامى(ص) بر رعایت مسائل طلاق به حدى بود كه طلاق عبداللَّه بن‏عمر را به این دلیل كه زنش را در عادت ماهیانه طلاق داده بود باطل اعلام فرمود و به او دستور داد كه دوباره با همسرش ارتباط برقرار كند.(75)
ه) ارث:
در عرب جاهلى، نسب از اسباب ارث بود و تنها كسانى ارث مى‏بردند كه مى‏توانستند اسب‏سوارى كنند و شمشیر و اسلحه حمل نمایند. به این ترتیب زنان و كودكان از ارث محروم بودند و زن متوفا نیز از تركه به حساب مى‏آمد!(76) اقرباى مرد متوفا كه به آنها «عصبه» مى‏گفتند بر اساس درجه قرابت‏شان از متوفا ارث مى‏بردند.
در شأن نزول آیه ارث آمده است:(77) مردى از انصار مُرد و چهار دختر و زنش از او بر جاى ماند. پسرعمویش تمام اموالش را تصاحب نمود. زن متوفا نزد پیامبر آمد و از تنگدستى و رفتار پسر عموى شوهرش شكوه نمود، وحى نازل شد كه: «براى مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان‏] بر جاى گذاشته‏اند سهمى است و براى زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان‏] بر جاى گذاشته‏اند سهمى خواهد بود. خواه آن كم باشد یا زیاد، نصیب هر كس مفروض شده است.»(78)
به دنبال این آیه، آیه میراث نازل شد: «خداوند به شما در باره فرزندان‏تان سفارش مى‏كند: سهم پسر چون سهم دو دختر است ...»(79)
وقتى آیه فرایض نازل شد كه به زن ارث دهید و كودك همانند بزرگسالان ارث مى‏برد، اعراب برآشفتند و گفتند: این سخن را بازگو نكنید! شاید رسول خدا(ص) را فراموشى عارض شده و اگر چنین مطلبى صحیح باشد به او مى‏گوییم آن را تغییر دهد.
برخى از ایشان آمدند و به پیامبر اعتراض نمودند كه: آیا ما، به كنیزكى، نصف ارث پدرش را بدهیم در حالى كه نمى‏تواند بر مركب نشیند و با دشمن بجنگد!؟ آیا به كودك میراث دهیم كه هیچ كارى از وى برنمى‏آید؟!(80)
پس مقرر نمودن ارث براى زنان از ابتكارات اسلام است كه دگرگونى بزرگى در حقوق زن و خانواده به وجود آورد و استقلال اقتصادى زن در خانواده را بنیان نهاد. این حكم شریعت (كه با وحى الهى تشریح شد) با پایمردى و زحمت‏هاى طاقت‏فرساى حضرت محمد(ص) اجرا و نهادینه شد.
نویسنده:عبداللَّه شفایى‏

پى‏نوشتها: -
1) شوك آینده، الوین تافلر، 139 به نقل فاطمه فكور، كتاب نقد، ش‏12، پاییز1378، ص‏40.
2) حقوق مدنى خانواده، ناصر كاتوزیان، شركت سهامى انتشار، تهران، چاپ سوم، 1371، ج‏1، صفحه ب.
3) اجماع مستند به كتاب و سنت است و اصطلاحاً اجماع مدركى است و بسیارى از فقیهان اعتبار آن را وابسته به اعتبار مدرك آن دانسته‏اند. برخى فقیهان آن را به عنوان دلیل مستقل ذكر نموده‏اند. نیز آیات صریحى از قرآن كریم مؤمنان را به نكاح تشویق مى‏كند (سوره نور، آیه 32، سوره نساء، آیه 3).
براى تفصیل مطلب، ر. ك: كتاب النكاح، شبیرى زنجانى، مؤسسه پژوهشى رأى‏پرداز، 1378- 1377، (تقریرات درس خارج فقه)؛ العروة الوثقى، سیدمحمد كاظم‏طباطبایى یزدى، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ص 622.
4) وسایل الشیعه، 14/3؛ من لایحضره الفقیه، محمد بن‏على بابویه قمى، دارصعب، بیروت 1401/ 1981، 3/17، سنن، محمد بن‏یزید القزوینى ابن‏ماجه، دار احیاء التراث العربى، 1395/1975، 1/592.
5) وسایل الشیعه، 14/3.
6) همان، 5.
7) همان، 3.
8) همان.
9) همان.
10) همان، 4.
11) همان، 6.
12) من لایحضره الفقیه، 3/242.
13) احیاء علوم‏الدین، محمد الغزالى، دارالمعرفة، بیروت، 1402/1982، 2/24 -31؛ المحجة البیضاء، مولى‏محسن الكاشانى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 3/51؛ معراج السعادة، ملااحمد نراقى، سازمان و انتشارات جاویدان، 225.
14) سوره اعراف(7)، آیه 189.
15) نهج‏الفصاحه، ترجمه و گردآورنده: ابوالقاسم پاینده، سازمان انتشارات جاویدان، 1361، ص‏283، ش‏1343.
16) من لایحضره الفقیه، 3/246.
17) همان، ص‏248.
18) همان، ص‏245.
19) كنزالعمال، علاءالدین على المتقى الهندى، مؤسسة ال

برگرفته شده از سایت : موسسه حقوقی هامون

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
دسترسی سریع به سایت های رسمی جمهوری اسلامی ایران l پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/leader2.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/raeisjomhour.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Dadiran.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majles.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majmatashkhiss.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divanedalat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divan.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/amlak-asnad.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/electronik.png
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/kanun.gifhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/129.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/b1.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/budget.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Canoon%20e%20vokala.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/dolat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora-hale-ekhtelaf.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Vezarat%20dadgostari.JPGhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/hoquqy.jpg.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/D_Ghazaei.jpg

اسپانسر
http://up.vekalat.info/view/789476/4194620186.gif
درباره ما
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1949
  • کل نظرات : 286
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 1,339
  • باردید دیروز : 152
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,163
  • بازدید ماه : 6,310
  • بازدید سال : 50,251
  • بازدید کلی : 4,466,393