loading...
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری بازدید : 367 یکشنبه 10 فروردین 1393 نظرات (0)

چکیده :
در خلیج فارس جزایر متعددی وجود دارد که حدود 130 جزیره را در برمیگیرد که در باره حاکمیت بر بعضی از این جزایر بین کشورهای کرانه اش اختلاف نظرهای وجود دارد . یکی از این جنجالی ترین مسائل و اختلافات مربوط به ادعاهای کشور امارات متحده عربی نسبت به سه جزیره ابوموسی – تنب بزرگ – تنب کوچک میباشد . روشن است این ادعای کشور مذکور علاوه بر اینکه دارای ابعاد سیاسی میباشد در ورای آن نیز ادعاهای حقوقی نیز نهفته است هرچند دارای قواعد و سست و بی بنیان حقوقی میباشد .
برای روشن نمودن این قضیه بررسی جوانب تاریخی و حقوقی مسئله در چارجوب قواعد و اصول حقوق بین الملل می تواند ابزاری مناسب برای دفاع از امنیت و حاکمیت ومنافع ملی ایرانیان باشد .با توجه به اصول 78؛121؛143؛152و 176 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حفظ تمامیت ارضی کشور و با عنایت به اینکه امروزه کشور امارات دلایل تاریخی و ... را در بحث مالکیت جزایر مطرح میکند و نظر به اینکه کشور انگلستان به عنوان حامی اصلی این کشور دلیل بلاصاحب بودن جزایر را مطرح نموده بود و با عنایت به دلایل محکم ایران چه از حیث تاریخی و حقوقی و چه از منظر حقوق بین الملل مبنی بر حاکمیت برجزایر سه گانه و روند موجود بر این قضیه ( استمرار حاکمیت ) بررسی موضوع و حساسیت این مسئله بایستی در سرلوحه سیاست خارجی ایران قرار گیرد و هرگونه مسامحه در این خصوص گناه نابخشودنی محسوب شده و بحث جزایر از مباحث مهمی است که با حاکمیت و منافع و امنیت ملی ایرانیان گره خورده و این مسئله یکی از خطوط قرمز ملت ایران می باشد .

واژگان کلیدی : خلیج فارس ؛ جزایر سه گانه ؛ حقوق بین الملل ؛ جزیره ؛ تاریخ خلیج فارس ؛ ژئواستراتژیک ؛تمامیت ارضی و مرزی

***مقدمه :***:  پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران توطئه استکبار جهانی وجوه مختلفی به خود گرفته که مرحله تجاوز نظامی و جنگ مذهبی و تفرقه افکنی – و مرحله برانگیختن انگیزه های قومی از جمله این سیاستها میباشد . مرحله آخر در منطقه خلیج فارس به شکل پان ایرانیسم و پان عربیسم صورت گرفت و طرح اشغال جزایر سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک توسط ایران در سال 1971 میلادی را میتوان یکی از آخرین توطئه استکبار علی الخصوص دولت انگلستان در این خصوص دانست .جزایر سه گانه ابوموسی – تنب بزرگ و تنب کوچک در دهانه خلیج فارس و تنگه هرمز قرار دارند و منشاء اختلاف بین دولت امارات با ایران میباشند . همانگونه که مشخص است ایران حاکمیت 50%یکی از مهمترین تنگه های بین المللی یعنی تنگه هرمز را داراست که قلب تپنده خلیج فارس میباشد . جزایر سه گانه جزء شش جزیره ای ایرانی محسوب میشوند که به جزایر قوسی مشهور میباشند . اهمیت این جزایر به خاطر موقعیت نظامی آنها میباشد که بعنوان سپر دفاعی تنگه هرمز قلمداد میگردند براستی مالکیت حقیقی این نقطه بحرانی و جزایر سه گانه محافظ تنگه از آن کدام کشور میباشد ؟چرا این مالکیت در دهه های اخیر مورد تشکیک و ادعای دیگران قرر گرفته است ؟ ادعاهای حقوقی کشور مذکور چیست ؟ پشت پرده این ادعاها چه دسیسه هائی پنهان است . ادعاهای همیشگی و مکرر امارات و پشتیبانی همه جانبه سران عرب از این ادعا زد و بندهای خاصی را در کنار مهمترین تنگه بین المللی ایجاد نموده است. زمزمه های ارجاع این ادعا به دیوان لاهه و پشتیبانی دول غرب و عرب همگی بر اهمیت این سئوال می افزاید .

بخش اول - تاریخچه خلیج فارس : ((خلیج فارس  (یا خلیج پارس ) در امتداد دریای عمان و در میان شبه جزیره عربستان و ایران قرار دارد . خلیج فارس بازمانده گودال بزرگی می باشد که در دوره های گذشته زمین شناسی فشار آتش فشانهای فلات ایران و پایداری فلات عربستان در برابر این واکنش سبب ایجاد و توسعه پهنا و ژرفای آن شده است )). "طبق مدارک بدست آمده بویژه کتیبه ای که در موقع حفر کانال سوئز از داریوش بدست آمده این خلیج بنام دریای پارس خوانده شده است (( تاریخ نویسان و محققان بسیاری از جمله هرودوت – بیرونی – مستوفی – ناصر خسرو و .... در آثار خود از آن بنام خلیج فارس یا دریای پارس یاد نموده اند .))" خلیج فارس از ابتدای هزاره هفتم قبل از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است . و تمدنهای باستانی مثل بابل – بین النهرین – ایرانیها – یونانیها و اعراب از موقعیت ممتاز و برجسته آن استفاده نموده اند ((اما پیشینه تاریخی خلیج فارس که مهمترین آبراه جهان می باشد به حدود 5 هزار سال پیش از میلاد میرسد . در این دوران بنا بر مدارک باستان شناسان نخستین پیوند بین سرزمینهای گوناگون از طریق این آبراه برقرار شده است)) با توجه به پیشینه تاریخی و به جهت اختصار گویی تاریخچه خلیج فارس را از دوره صفویه بررسی میگردد. از اواخر دوره تیموری تا روی کار آمدن حکومت صفوی ایران گرفتار اختلافات درونی و کشمکش خاندان مدعی تاج و تخت چون قره قویونلو و آقا قویونلو و... شد در سده16 میلادی پرتغالی ها در منطقه خلیج فارس دارای توان خاصی بودند نخست هرمز را بخاطر موقعیت خاصی که داشت مرکز عملیات دریایی و بازرگانی قرار دادند و بازرگانی بصره – مسقط – بندرعباس – و ... را بدست گرفتند در سال 1587 م شاه عباس صفوی به پادشاهی رسید و ایران تاحدودی یکپارچگی خود را باز یافت و کشور دارای سازمان و تشکیلات تقریبا" منظم گردید و با کمک انگلیسی ها توانست دست پرتغالی ها را از خلیج فارس کوتاه کند." " با رانده شدن پرتغالی ها رخنه انگلیسی ها در این دریا زیاد شد .(( در دوره افشاریه و زندیه نادرشاه افشار در اوایل حکومت خود تمامی کرانه ها و جزیره ها از جمله مجمع الجزایر بحرین را گشود و در صدد برآمد در خلیج فارس نیروی دریایی مستقر ایجاد نماید . از اینرو برای تحقق بخشیدن به این موضوع چندین فروند کشتی از انگلیس و هلند خرید و فرمان داد که از جنگل های مازندران برای ساختن کشتی چوب و تخته به کرانه خلیج فارس بیاورند و کشتی بسازند .)) "((در روزگار قاجاریه فتعلی شاه هم جزایر پارس از جمله کیش – بحرین – ابوموسی – تنب بزرگ و کوچک جزء ایالات فارس محسوب شدند)). .

بخش دوم : موقعیت و اهمیت استراتژیکی و ژئوپولییتیکی خلیج فارس و ایران ((ژئو استراتژی علم جدیدی می باشد که توسط نظامیان بعد از جنگ دوم جهانی مطرح گردید و این گونه تعریف گردیده که " علم کشف روابط بین عوامل جغرافیایی و استراتژی به ویژه استراتژی نظامی است در ژئواستراتژی عوامل جغرافیایی طبیعی و انسانی و رابطه آنها با استراتژی مطالعه میشود به عبارتی ژئواستراتژی علم مطالعه زیر بناهای جغرافیایی و شکل گیری و اجرای استراتژی است )) جایگاه استراتژیکی خلیج فارس جنبه های گوناگون دارد . ((بی گمان حساسیت این منطقه برای غرب بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سبب تلاش همه جانبه برای حضور مستقیم کشورهای بزرگ شده است بنحویکه وجود نظام جمهوری اسلامی ایران بصورت کینه ای برای ابرقدرتهای ظالم بوده است این پدیده به نظر میرسد ناشی از سقوط ژاندارم منطقه و نبود کشور جانشین بوده است.)) علاوه برآن نفوذ فرهنگی ایران در این منطقه و بیداری کشورهای اسلامی توسط ایران بر این مسئله دامن زده است .(( ایران بر تعدادی از جزایر برخوردار و غنی در این منطقه حاکمیت دارد از میان این جزایر شش جزیره که زنجیره قومی دفاعی ایران را تشکیل می دهند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار میباشند که عبارتند از : هرمز ؛ لارک ؛ قشم ؛ هنگام ؛ تنب بزرگ ؛ ابوموسی که در فاصله به نسبت کوتاهی از یکدیگر قرار دارند.)) یکی از دلایل اهمیت استراتژیکی خلیج فارس تنگه هرمز میباشد که گذرگاهی هلالی شکل میباشد و خلیج فارس را به دریای عمان وصل میکند . نقطه شروع این تنگه شامل خط فرضی مابین جزیره هنگام در سمت ایران و راس شیخ مسعود اعراب در غرب راس مسندام است و نقطه پایانی آن در دریای عمان به خط فرضی مابین دماغه کوه در ساحل و راس الدبه در ساحل عمان به عرض 96 کیلومتر ( 5/52 مایل دریایی ) منتهی میشود علاوه بر آن تنگه هرمز یکی از یازده تنگه مشهور جهان میباشد که برای ابرقدرتها دارای اهمیت فوق العاده اقتصادی و استراتژیکی بسیار دارد این تنگه مثل تنگه های فلوریدا – جبل الطارق – بسفر و داردانل و.... از گذرگاههای معتبر آبی جهان به شمار میرود . علاوه بر موارد فوق آنچه به نظر میرسد بر اهمیت تنگه افزوده و باعث مناقشه جزایرسه گانه گردیده حضور مقتدرانه نظامی و استیلای بی چون و چرای جمهوری اسلامی ایران بر تنگه است که راه نفوذ غرب را بسته است . تصاویر ماهواره ای از تنگه هرمز" تعاریف عملی : ((منظور از اختلاف مرزی" عدم توافق در مورد محل دقیق مرز و هدف از اختلافات ارضی اختلاف بر سر قلمرو می باشد ".))

اهمیت و جایگاه موضوع : موضوع حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و نیز طرح ادعاهای ارضی مکرر امارات نسبت به این جزایر از مسائل و مباحث اساسی مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران و محافل سیاسی منطقه و جهان میباشد از آنجا که حفظ تمامیت ارضی کشور ایران در اصول 78 و 121و 143و152و176قانون اساسی آمده است و آگاهی از مسائل مربوط به این قضیه لازم و ضروری است و با عنایت به اینکه مطالب غیر واقعی در کنار و پیرامون موضوع منتشر میگردد اهمیت تبیین حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و نیز بررسی ادله و ادعاهای حقوقی طرفین ( ایران / انگلیس و امارات ) پیش از گذشته آشکار میگردد .

تصاویری از جزایر سه گانه و حضور مقتدرانه نظامی ایران در تنگه هرمز و جزایر سه گانه

روش تحقیق : روش این تحقیق بر منوال بررسی تاریخی وحقوقی و تحلیلی می باشد . از این نظر تاریخی است که تاریخ اختلافات طرفین را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و حقوقی است به این جهت که دلایل ایران مبنی بر مالکیت بر جزایر را با ادله حقوقی پاسخ می دهد و تحلیلی و تفسیری می باشد چرا که ادعاهای هر سه طرف را مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد . مطالب این تحقیق بر اساس منابع اولیه و ثانویه جمه آوری شده است . منابع اولیه اسناد منتشر شده وزارتین خارجه ایران و انگلیس و نقشه های رسمی و غیر رسمی و منابع ثانوی هم کتب و مقالات و سایتهای اینترنتی قابل دسترس می باشد.

محدودیتهای تحقیق : از نظر زمانی مطالعه و بررسی از سال 1971 لغایت 2010 صورت گرفته و کتب منتشره در این خصوص در 5 سال اخیر محدود بوده است و علاوه بر آن فقط کشور امارات ادعا نموده و تاکنون موضوع در هیچ دادگاهی مورد بررسی قرار نگرفته است و این کار تحقیق را از جهت رسیدن به مواضع اصولی و استدلالهای طرفین با مشکل روبرو نموده است .

***بررسی موضوع جزایر سه گانه*** بدنبال تصمیم سال 1968 انگلستان مبنی بر خروج از شرق کانال سوئز تا سال 1971 م که حاکی از پایان استعمار در منطقه خلیج فارس بود با اجبار مسائل جدیدی مطرح میشد که میبایستی دولت مذکور تا قبل از سال 1971 م بنحوی حل و فصل میکرد یکی از این موضوعات مهم ترتیبات امنیتی جدید در خلیج فارس و برخورد معقولانه در رابطه با فعل و انفعالات سیاسی ناشی از پایان استعمار بود که تاحدودی با مسئله اول ارتباط نزدیک پیدا میکرد . ((درمورد مسئله اول توافق حاصله بین دولتها و قدرتهای ذی نفوذ در منطقه بر این قرار گرفت که امنیت خلیج فارس بایستی ابتدا توسط خود کشورهای منطقه علی الخصوص ایران ( بعنوان ژاندارم منطقه ) تامین گردد منتها با تضمین اتکایی آمریکا در چارچوب یک نظام بازدارنده محدود صورت گیرد پایه دیگر کار و نقش آفرین در کنار ایران کشور عربستان بود تا در عین سیستم عربی مورد نظر هم عملی گردد . اما قبل از انجام این هدف و ایده سیاسی لازم دیده شد که اختلافات ارضی و مرزی دیرینه بین دول اصلی حافظ سیستم بویژه ایران و انگلستان به عنوان حامی اصلی شیوخ طرف قضیه پیش از 1971 م حل و فصل گردد حل این مسئله از جهاتی حائز اهمیت بود : اول بخاطر رفع نگرانی شیوخ منطقه که بشدت خواستار ادامه همکاری انگلستان بودند و حتی متمایل بودند بخشی از نیازهای مالی این دولت را در این رابطه تامین نمایند و دوم احراز مسئولیت سنگین حفظ امنیت منطقه ایجاب میکرد که به منظور ایجاد جو تفاهم و همکاری نه تنها از شیوخ مورد بحث دلجوئی بشود بلکه گذشتهائی هم به نفع آنها صورت گیرد به همین جهت با اینکه مقتضای منطقی ختم استعمار بازگشت به وضع قبل از استعمار ( statusqueante) یعنی اعاده کامل حاکمیت کشور مادر به سرزمینهاو جزایر غصب شده بود.)) معذالک با توجه به نکات فوق ایران اختلافات دیرینه خود را با بریتانیا به عنوان حامی شیوخ مورد بحث بر سر جزایر ابوموسی – بحرین – جزایر تنبان به صورت یک کاسه و مسالمت آمیز طی بیانیه و یاداشت تفاهم 1971 حل و فصل نمود .

***تفاهم نامه 1971میلادی :***  این تفاهم نامه از سوی انگلیس و به پیشنهاد این کشور بسته شد این تفاهم نامه بر اساس الگوئی که در اختلافات ارضی دیگر مناطق تحت سیطره انگلیس از سوی این کشور پیشنهاد میشد تنظیم شده است در مورد مشابه اختلافات ارضی عربستان و کویت در خصوص منطقه بی طرف- نیز مشابه همین تفاهم نامه 1971 ایران و شیخ شارجه امضاء شده است ((در تفاهم نامه 1971 ایران و امارات آمده است "که ایران از ادعای مالکیت بر جزیره ابوموسی چشم پوشی نمی کند و همچنین ادعای طرف مقابل را به رسمیت نمی شناسد ولی موافقت میکند که در منطقه جنوب ابوموسی شیخ شارجه پاسگاه پلیس دایر کند و نیز صلاحیت کامل اداره جنوب ابوموسی را داشته باشد و همچنین در قسمت شمال جزیره ابوموسی نیز ایران صلاحیت کامل اداره منطقه را دارد.")) با توجه به اینکه در ابوموسی سکنه بسیار محدودی جای داده شده بود مزایا و امتیازهای در زمینه های اقتصادی و تا حد کمتری اداری به نفع شیخ شارجه پیش بینی گردیده بود اما در مورد تنبان که کوچک آن خالی از سکنه و بزرگ آن تنها به صورت سمبلیک یک پاسگاه پلیس مستقر بود روند معمول ختم استعمار به سرزمین مادری بنحوی عملی گردید . نکته حائز اهمیتی که در تفاهم نامه 1971 م مطرح است و بنظر میرسد کمتر به آن پرداخته شده است این است که امنیت کامل ابوموسی در اختیار ایران است و این نکته بسیار ظریفی است همچنین در این تفاهم نامه برای استفاده از منابع زیر سطحی انرژی در فلات قاره تصریح شده است که دو طرف بصورت مشترک میتوانند از این منابع بهره برداری کنند همچنین در مورد ماهیگیری در این منطقه هم ذکر شده است که دو طرف میتوانند در حدود 12 مایلی آبهای سرزمینی به ماهیگیری بپردازند . در بخش دیگری از این تفاهم نامه آمده است که شیخ شارجه از حاکمیت خودش در جزیره ابوموسی چشم پوشی نمی کند منتها حق برقراری امنیت با ایران است ادعای امارات این است که این جزایر اشغال شده اند اما شیخ نشین شارجه چنین ادعایی ندارد و این ادعا از سوی امارات مطرح میشود . باید خاطر نشان نمود آنچه از فحوا و مفاد تفاهم نامه 1971 م استنباط میگردد این میباشد که تفاهم نامه مذکور تنها در خصوص جزیره ابوموسی می باشد و به نحوه مالکیت و اداره آن می پردازد . ادعای اماراتی ها دال بر مالکیت بر جزیره ابوموسی و حتی جزایر تنبان به این بهانه مطرح می شود که در آن مقطع کشور امارات تازه تاسیس بود و از آنجا که نیاز به رسمیت شناختن ایران داشت ناچار و به اجبار تن به این تفاهم نامه داده است یعنی آنها ادعا میکنند که امضای این تفاهم نامه در شرایط اضطراری و تحمیلی از سوی انگلیس و ایران صورت گرفته است بنابراین مدعی هستند که این جزایر به صورت غیر قانونی اشغال شده است . "((بعد از بررسی اعتراضات کشورهای عربی نسبت به اقدامات ایران در جزایر سه گانه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سکوت شورای مذکور( حدود سال 1351) موضوع این اختلافات ارضی به مدت 21 سال به فراموشی سپرده شد در 31 مرداد 1371 ماجرای کشتی خاطر باعث طرح ادعاهای ارضی امارات نسبت به جزیره ابوموسی گردید ". وقوع این حادثه در امارات با نمایش تبلیغاتی بسیار گسترده و احتمالا"از پیش طراحی شده ای مواجه شد در ابتدا ادعای حاکمیت امارات فقط در رابطه با جزیره ابوموسی بود ولی 17 روز بعد از طرح ادعای امارات نسبت به جزیره ابوموسی و با شروع بکار اجلاس وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در ریاض امارات ادعای ارضی خودرا علاوه بر ابوموسی بر جزایر تنب بزرگ و کوچک تسری بخشید .)) اینک به منظور تحلیل قضایا ادعای سه کشور مرتبط با این موضوع ( انگلستان – امارات – ایران )را مورد بررسی و مداقه دقیق حقوقی و تاریخی قرار میگیرد :
الف : دیدگاه انگلستان : در آغاز قرن بیستم دولت انگلستان با دو چالش اساسی در منطقه خلیج فارس مواجه بود : یکی قدرت نوخاسته آلمان بود که قدرت دریایی در حد انگلستان داشت و امتیاز راه آهن برلین – بغداد – خلیج فارس را نیز دراختیار گرفته بودندو دیگری روسیه تزاری . ((برای جلوگیری از مخدوش شدن سلطه بلامنازع انگلستان بر خلیج فارس این کشور در آواخر قرن 19 م قراردادهای تحت الحمایگی با شیوخ عرب به امضا در می آورد و طی آن شیوخ عرب متعهد میشوند که هیچ گونه رابطه سیاسی بدون هماهنگی با دولت انگلستان با کشورهای دیگر برقرارنکنند و تحت هیچ شرایطی پایگاهی را چه به عنوان اجاره و چه به عنوان فروش در اختیار سایر دول قرار ندهد)) .در این زمان ایران کشور مستقلی بود و در روزنامه های اروپایی مطالبی منتشر می شد مبنی بر اینکه دولت آلمان قصد دارد یک پایگاه سوخت در ایران احداث کند یا اینکه کارشناسان روسی در منطقه خلیج فارس به جمع آوری اطلاعات مشغول شده اندبه همین دلیل ودر سال 1895دولت انگلیس پیشنهاد تقسیم ایران به دو منطقه تحت نفوذ را تقدیم دولت روسیه می کند تا انحصار ایجاد پایگاه و انجام تجارت در جنوب ایران دراختیار انگلستان قرار گیرد .روسیه این پیشنهاد را نمی پذیرد چراکه اولا" در منطقه شمال ایران و دریای خزر راههای ارتباطی وجود نداشت و تجارت این منطقه از طریق بادکوبه و روسیه انجام شده است و ثانیا" دولت روسیه نیز در منطقه خلیج فارس دستش باز بود پس از رد این پیشنهاد ازجانب روسها وزیر خارجه وقت انگلیس اطلاعیه هائی صادر می کند که ما به هیچ کشوری اجازه ورود و دخالت در خلیج فارس را نخواهیم داد و در این را تا پای جنگ نیز ایستاده ایم . پس از آن با کارگزار سیاسی خود در ایران دستور می دهد که در جزایر به دنبال شیوخی بگردند که بتوانند به نام آنها نسبت به مالکیت جزایر ادعا کنند کارگزار سیاسی در آن زمان " ویلیام کاکز " بود که پاسخ می دهد(( با " شیخ حسن " از شیوخ ساکن در جزیره قشم ملاقات داشته و درصدد انعقاد قرارداد با وی هست))16 اما یک ماه بعد والی فارس کارگزار را برکنار و این طرح شکست می خورد . پس از شکست این طرح دولت انگلیس توجه خود را متوجه دو جزیره تنب بزرگ و کوچک می کند چرا که جزایر سه گانه در تنگه هرمز ( قشم و دوتنب ) اهمیت استراتژیک خاصی داشتند . یعنی برنامه ریزی اولیه انگلیس بر ادعای مالکیت اعراب در جزیره قشم متمرکز شده بود اما همانگونه که بیان شد شرایط مهیا نشد . مقارن این اتفاقات سه رویداد سبب شد که دولت انگلستان به تعجیل افتاده ((یکی اینکه تجار ایرانی تقاضا می کنند که دپوی کالاها از بندر لنگه به ابوموسی تغییر پیدا کند و نکته دوم اینکه مستر نوز و مستشار بلژیکی گمرک ایران تصمیم می گیرند که در بنادر و جزایری که از لحاظ تجاری یا مردمی قابل استفاده است . مامورین گمرکی بگذارند و براساس این تصمیم در تنب بزرگ پرچم ایران را نصب و دفتر گمرکی احداث مینمایند و نکته سوم همان شایعه رو به گسترش حضور روسها در منطقه بود)) . پس از نصب پرچم و احداث دفتر گمرکی از جانب ایران ؛ دولت انگلیس مدعی میشود که این جزایر متعلق به شیخ شارجه است که البته دولت ایران نمی پذیرد و متعاقبا" اعلام مینماید که این جزایر همیشه ایرانی بوده و هست . این دوره همزمان با انقلاب مشروطیت و 1905 م بوده و طی مذاکراتی که مشیر الدوله – وزیر خارجه ایران – " هاردینگ " – وزیر مختار انگلیس انجام می دهد .با فشار انگلیسی ها ایران می پذیرد که مامورین گمرکی خود را از جزایر خارج تا پس ازآن اختلافات از طریق مذاکره پیگیری شود اما به محض خروح مامورین ایرانی یک ناو انگلیسی وارد جزیره ابوموسی شده و پرچم شیخ شارجه را نصب می کند . در پاسخ اعتراض ایران کشور مذکور طی نامه های متعدد می نویسد :(( از آنجا که تاکنون جزیره تنب بزرگ و ابوموسی توسط هیچ کشوری اشغال و تصرف نشده و شیخ شارجه اولین کسی است که پرچم خود را در آنجا نصب کرده بنابراین جزایر متعلق به شیخ شارجه است .)) ((از دیدگاه انگلیسی ها وضعیت حقوقی جزایر مصداق سرزمینهای بلا صاحب است آنها در پاسخ به اعتراض ایران در رابطه با اشغال جزایر در سال 1904اظهار نظر عجیبی داشته اند که مورد بررسی قرار میدهیم : 1- ایران از حاکمیت خود بر جزایر چشم پوشی نموده است . 2-نامه های بین ایران و شیوخ و حکام شارجه مبنا میباشد. 3-حاکمیت ایران مشمول مرور زمان گردیده است ".)) ((اسناد موجود در وزارت خارجه انگلیس در خصوص جزایر هشت جلد کتاب با حجم 5000 صفحه و نیز نامه بکت –مشاور وزارت خارجه انگلیس – حاکی از اینست که انگلیس قبلا" به حاکمیت ایران بر این جزایر بصورت دو فاکتو اعتراف نموده است .)) همچنین براساس اسناد تاریخی 63 ساله انگلیس حاکمیت خود را براین جزایر را پذیرفته و حتی ایران بمدت 16 سال توسط حاکم بوشهر اعمال حاکمیت نموده است .
ایران در سخت ترین شرایط تاریخی خود یعنی زمان مشروطه در سال 1906و متعاقب آن که ایران در آستانه جنگ داخلی قرار گرفت دست از اعتراض خود برنداشت و به ادعای خود اماراتی ها جزایر مذکور بلاصاحب نبوده اند . در جواب به این استدلال و دیدگاه انگلیسی که معتقد بر چشم پوشی ایران از حاکمیت بوده باید خاطرنشان ساخت" که برای اینکه اعراض صورت پذیرد(( وجود دوعنصر 1- عنصر مادی ( عمل دولت ) 2- عنصر معنوی ( اراده دولت ) باید وجود داشته باشد .")) اما ضعف یا قصور یک دولت در اعمال حاکمیت خود هیچگاه مصداق بر عدم حاکمیت نبوده است .نامه نگاری های فراوان حکایت از آن دارد که هیچ گونه اراده ای از جانب دولت ایران در خصوص اعراض وجود نداشته است در نتیجه چنین استدلالی نمی تواند مورد قبول قرار گیرد. انگلیسی ها برای به کرسی نشاندن حرف خود از وضعیت دوگانه حاکمیت خاندان قاسمی بندر لنگه بهره برده اند در حالیکه ایران حدود یک قرن تمام حاکمیت خود را از طریق خاندان مذکور اعمال میکرده است و حتی به اذعان تاریخ انگلیس خودشان تا قبل از تغییر موضع آنها چنین اعلام نموده اند که اولا" قاسمی ها ی لنگه اتباع ایرانند و ثانیا " جزایر بخشی از تمامیت ارضی ایران می باشند و ثالثا" مالیات و خراج خود را به دولت ایران پرداخته اند اما بعدا" در یک اقدام دیپلماتیک مدعی شدند که خاندان قاسمی بندر لنگه را به نمایندگی از سوی ایران و جزایر سه گانه را به نمایندگی از سوی شیخ شارجه اداره میکردند .!!! ((امادر مورد نامه های ردو بدل شده میان دو طرف یکی از این نامه ها در مورد ورود احشام قبیله بوسمیت به جزیره تنب بزرگ برای چرا بود که با نامه اعتراضیه حاکم لنگه مواجهه شد و شیخ مقابل ( شارجه ) در جواب اعتراض ایران نامه نوشت که دیگر احشام را به جزیره مذکور نخواهد فرستاد و تعلق این جزیره را به خاندان قاسمی که از طرف ایران منصوب شده به رسمیت می شناسد . البته جالب توجه است در اقدام مشابهی که بین شارجه و دوبی بروز کرد اهالی دوبی احشام خود رابرای چرا به تنب بزرگ میفرستادند که این اقدام با اعتراض شارجه مواجه شد اما مقامات دوبی بیان نمودند که این سرزمین متعلق به هیچ کس نسیت بلکه جزیی از آبهای آزاد است . در نامه دیگری در مورخ 10 فوریه 1873 نماینده سیاسی بریتانیا درلنگه خطاب به شیخ راس الخیمه اعلام میدارد جزیره تنب بزرگ میتواند مورد استفاده آل بوسمیت قرار گیرد و حق اعتراض در اینمورد وجود ندارد. )) حال اگر تسلط خاندان قاسمی بندر لنگه بر این جزایر را مورد استدلال قرار دهیم باید گفته شود در واقع قاسمی ها که بعد از مرگ کریم خان به این جزایر حمله کردند تابعیت ایرانی را پذیرفتند و این جزایر را از ایران اجاره کردند و یا به نمایندگی از ایران اداره میکردند . امادر مورد دیدگاه آخر انگلیسی ها که مدعی مرور زمان می باشند باید گفت ((مسئله مرور زمان در کسب سرزمین دو دکترین در مورد مرور زمان وجود دارد یکی اینکه به اعتقاد اکثر حقوقدانان انگلیسی معتقدند مرور زمان ایجاد مالکیت نمیکند دیگر اینکه به اعتقاد حقوقدانان فرانسوی مثل شارل روسو معتقد است به دوشکل میتوان از مرور زمان تبعیت کرد :1- دولتی که سرزمینی را از دست میدهد و اعتراض نمی کند 2- دولتی که سرزمینی را از دست میدهد اما اعتراض میکند در اینجا تصرف سرزمین زمانی میتواند تحقق یابد که این تصرف دارای سه خصوصیت عمده باشد : الف : موثر باشد ب: مستمر باشد ج : مسالمت آمیز باشد )) درحالیکه در هیج کدام از موارد فوق خصوصا" بند 2و 3 در مورد اشغال جزایر ایرانی توسط انگلیس وجود نداشته برای اینکه استمرار حاکمیت کشور مذکور حتی در دوران اشغال نیز وجود نداشت در سال 1904ایران برای مدتی تصدی پست گمرکی جزایر را به عهده گرفت و در طی این مدت هم پرچم کشور انگلیس را هم پایین کشید . تصرف سرزمین باید بصورت مسالمت آمیز باشد اسناد معتبر حاکی از این است که انگلیس همواره ایران را به گونه ای تهدید نطامی کرده است و این نوع تصرف یعنی تصرف عدوانی که در اکثر موارد ایران اعتراض نموده است .
***ب: ادعاهای کشور امارات متحده عربی : *** اماراتی ها مدعی هستند که" ((: 1- این جزایر همواره متعلق به اعراب بوده اند و برای اثبات آن بحضور و تسلط خاندان قاسمی استناد می جویند !!! 2- پیشنهاد ایران برای اجاره یا خرید این جزایر از انگلستان 3- پذیرش حاکمیت امارات بر این جزایر توسط کشور دوچهره انگلیس ". )) -این ادعا نظریه ای بنام تاریخ اختلاف را مطرح میکند براساس این نظریه وضعیت سرزمین هنگام بروز اختلاف ملاک قرارداده میشود لذا باید این مسئله مورد توجه قرار گیرد که اختلاف در چه تاریخی بروز کرده است : ((از لحاظ تاریخی این منطقه را به 4 دوره میتوان تقسیم کرد:
1-از امپراتوری پارس در بیش از 2500 سال پیش تا ورود پرتغالی ها در سده 16: این جزایر دارای حاکمیت بلامنازع ایران بوده است.
2-از سال 1507 تاظهور خاندان قاسمی در لنگه : پرتغالی ها بیش از یک قرن در این منطقه حضور داشتند انگلیس ها برای کنترل منطقه و به بهانه سرکوب قاسمی ها در این منطقه استقرار یافتند این دوران با تضعیف پادشاهی صفویه همراه بود که باعث اشغال این منطقه توسط عربهای جنوب می شود . با ظهور نادرشاه اعراب از این منطقه رانده میشوند اما بعد از مرگ نادر در سال 1745 اعراب مجددا" جزایر را اشغال نمودند اما کریم خان مجدد آنها را بیرون انداخت بعد از مرگ کریم خان اعراب جسته و گریخته حملاتی نمودند اما سرانجام مجبور به فرمانبرداری از ایران شدند و خراج گذار دولت ایران شدند .
3- استقرار قاسمی ها در راس الخیمه-شارجه و عجمان در قرن 18 : قاسمی ها عمدتا" از راه دزدی امرار معاش مینمودند آنها موفق به بیرون انداختن پرتغالی ها شدند که انگلیس این امر را بهانه قرار داد تادر این منطقه برای سرکوب دزدان دریایی مستقرشود و به سرکوب قاسمی ها بپردازد طی موافقتنامه هایی که در سال 1835-1853-1892منعقد گردید و انگلیسی ها موفق شدند نوعی صلح بریتانیایی را در منطقه حاکم کنند و یک نظام تحت الحمایگی را در منطقه بوجود آورد . قاسمی ها که تابعیت ایرانی کسب کرده بودند قراردادی برای اجاره این جزایر از ایران منعقد کردند و بمدت یک قرن به ایران مالیات پرداختند در این دوران شخصی بنام شیخ خلیفه بن سعید در پی هماهنگی و تبانی با انگلیسی ها علیه دولت مرکزی ایران شورشهایی بر پا کرد این امر باعث شد تا ایران تصمیم به خلع ید قاسمی ها از منطقه بگیرد و اداره آن را به یکی از فرماندهای ایرانی بدهد تا اینکه انگلیسی ها به اشغال این مناطق اقدام کردند .
4- خلع یدقاسمی ها ازحکومت لنگه تا سال 1971 یعنی زمان خروج کامل انگلیس از منطقه شرق کانال سوئز)) انگلیسی ها ابتدا در سال 1890این منطقه را اشغال نمودند اما ایران مجدد پرچم خود را برافراشت نهایت با انعقاد یک معاهده جامع بین ایران و انگلیس مسائل فی مابین از جمله مسائل مربوط به بحرین و جزایر دیگر حل و فصل گردید و تفاهم نامه 1971 بین دو کشور امضا شد ولی در مورد تنبان نتیجه ای حاصل نشد ولی ایران در جزیره ابوموسی مستقر شدو عملکرد دولت ایران نیز در این دوران قابل توجه بوده است از جمله وجود اماکن دولتی و مدارس و صدور شناسنامه و .. و امارات با وجود ادعا هیچ گونه عملکردی در این اثنی نداشته است لذا این ادعای امارات نمیتواند مورد قبول قرار گیرد به عبارتی در اینجا دو موضوع را باید مورد توجه قرار داد : 1- تاریخ وقوع اختلاف که در آن لحظه باید وضعیت را ثابت نگه داشت. 2-وجود این الزام که امارات همراه با طرح عنوان تاریخی باید ثابت کند چه عملکردهایی در این جزایر را داشته باشد . موضوع دیگری که امارات به عنوان دلیل حقوقی مطرح می کند عبارت از پیشنهاد ایران برای خرید یا اجاره جزایر تنب کوچک و بزرگ می باشد .اما امارات مدعی است که ایران در سال 1929 پیشنهاد خرید یا اجاره این جزایر را به انگلیس ارائه کرده است و این امر ثابت می کند که این جزایر متعلق به امارات می باشد . در آن زمان اختلاف شدیدی بین دو کشور ایران و انگلیس وجود داشت به گونه ای که انگلیس تهدید کرده بود که اگر ایران بخواهد ادعایی بر این جزایر مطرح کند انگلیسی ها جزیره سیری را به حاکم مسقط واگذار خواهند کرد . در آن دوره تیمور تاش – وزیر دربار رضا شاه برای آزمایش موضوع انگلستان اعلام داشت ایران آماده است برای مدت 50 سال این جزایر را از انگلیس اجاره کند این پیشنهاد فقط شامل تنبان بود و بحث ابوموسی اصولا" در آن مطرح نبود این پیشنهاد توسط کشور مذکور و شیخ راس الخیمه پذیرفته شد اما به جایی نرسید چرا که شیخ ادعاهای عجیبی مطرح میکرد ازجمله اینکه پرچم راس الخیمه بایستی بر فراز تنبان بر افراشته باشد و ایران اجاره بها 50 سال را بصورت یکجا پرداخت نماید و جالب تر اینکه نماینده ایران از نظر حقوقی نمیتواند و حق ندارد در مورد مالکیت این سرزمینها به بحث بپردازد . همانطور که میدانیم طبق قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی فعلی در اصل 78 تغییرات سرزمینی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی میباشد . و از منظر حقوق بین الملل نیز وقتی فردی خارج از حدود اختیارات خود سخن گوید هیچ آثار حقوقی بر سخنانش مترتب نیست و این با اظهارات مقامات رسمی متفاوت است . ((ادعای دیگری که اماراتی ها مطرح میکنند عدم اعتبار یاداشت تفاهم 1971 است آنها به ادله ای چند مدعی هستند که تفاهم نامه فوق اعتبار ندارد : 1- اینکه شیخ شارجه صلاحیت انعقاد چنین سندی را با ایران نداشته است 2- یاداشت تفاهم فوق تحت فشار نظامی ایران منعقد شده و فاقد اعتبار است 3- رویه ایران نشان داده است که این یاداشت تفاهم نقض گردیده بنابراین تعهدی برای طرف دیگر نمی ماند .)) در این خصوص میتوان پرسشهای زیر را مطرح کرد : الف : آیا شارجه هنگام امضای یاداشت تفاهم در مورد ابوموسی به عنوان یک دولت موجودیت داشته یا خیر ؟ ب : آیا این یاداشت تفاهم میتواند به عنوان یک سند حقوقی بین المللی در نظر گرفته شود که توسط یک شیخ با ایران منعقد شده یا خیر ؟
در جواب باید گفت که کشور انگلیس در کلیه موافقت نامه ها که در جنوب با شیوخ سواحل متصالحه امضا کرده اند ( موافقت نامه های 1820-1835-1862-1892 ) همواره اعلام داشته اند که اینها در حکم معاهدات بین المللی هستند و نظام تحت الحمایگی نیز بر این موضوع صحه میگذارد . بنابراین شیخ شارجه صلاحیت انعقاد توافقنامه 1971 را داشته است. در سال 1892 که معاهده تحت الحمایگی منعقد شد این شیوخ متعهد شدند تا روابط خارجیشان را با سایر دول از طریق انگلیس تنظیم کنند و به هیچ وجه حق نداشته اند با دولت دیگر به توافقی دست یابند که مورد رضایت انگلیس نباشد . حال این سئوال پیش می آید آیا در انعقاد تفاهم نامه 1971 انگلیسیها رضایت داشتند ؟ پاسخ این است که آنها کاملا" در جریان بودند و توصیه به امضای این یاداشت تفاهم نمودند حتی ایران را تهدید نمودند که بایستی آن را امضا کند . پیش از این قضیه شیوخ منطقه معاهداتی را با ایران منعقد کرده بودند بارزترین آن معاهده 1969 بود که دوسال قبل از معاهده 1971 بسته شد وبموجب آن حدود فلات قاره بین ایران و قطر مشخص شد در حالیکه کشور مذکور در آن زمان نیز تحت الحمایگی انگلیسی ها بود . ((در خصوص اینکه آیا تفاهم نامه مذکور در زمره معاهده بین المللی است باید گفت آنچه مهم است نام سند نیست بلکه محتوای سند است رویه قضایی بین المللی صراحتا" به این اشاره دارد و نکته دیگر اینکه امارات به کرار از ایران خواسته که تفاهم نامه را امضا کند .)) اما در آن قسمت از ادعای اماراتی ها که مدعی هستند تفاهم نامه از سوی دولت ایران نقض شده و در نتیجه امارات نیز مکلف نیست که تعهد خود را حفظ کند .

پایان بخش نخست

حسین قمری (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی )

منبع: معاونت حقوقی و امور مجلس

( قسمت دوم )

دلایل امارات این است که : 1-جلوگیری از پیاده شدن مسافران کشتی خاطر در جزیره ابوموسی . 2-ظهور ساخت و سازهای جدید توسط ایران در جزایر . در مورد کشتی خاطر که مبنای اصلی اختلاف ایران و امارات در مورد مالکیت جزایر میباشد و قضیه از همینجا توسط چند کشور عربی به شورای امنیت ارجاع گردید باید گفت که در کشتی خاطر مسافران کشورهای فلسطین – پاکستان – هندوستان و عده ای از اهالی شارجه بودند که به جزیره ابوموسی آمده بودند .و ایران در آن زمان فقط به اهالی شارجه حق ورود داد و از بقیه مسافران درخواست ویزا نمود – رویه ای که امروزه بر این منوال است – ایران این اقدام خود را در راستای اجرای مفاد تفاهم نامه 1971 دانست چرا که در مفاد آن مسئولیت خود مبنی بر تامین امنیت جزیره ابوموسی بر عهده داشت و بنابراین نقضی صورت نگرفته است که امارات ادعا بکند . ((در همان روزی هم که یاداشت تفاهم امضا شد آقای خلعت بری – وزیر خارجه وقت ایران – نامه ای را به ضمیمه یاداشت تفاهم به انگلستان ارسال کرد و اظهار داشت که امور امنیتی جزیره با ایران است و حضور امارات نمیتواند مانع از این قضیه شود و حتی از کشور انگلیس خواست که نامه را برای اماراتی ها هم بفرستد .)) در مورد ادعای دوم باید بیان کرد که موضوع صحت دارد زیرا در مفاد تفاهم نامه هیچ گونه ممنوعیتی پیش بینی نگردیده بود . بدین ترتیب ختم کلام باید گفت یاداشت تفاهم 1971 سند بین المللی است و شیخ شارجه بعنوان یک تابع حقوق بین الملل از این حق برخوردار بوده که چنین معاهده ای را امضا کند و این تفاهم نامه از سوی ایران نقض نشده است . استدلال دیگر امارات این است که کشور انگلیس حاکمیت امارات را بر جزایر پذیرفته است !!!
((در پاسخ باید گفت در نامه های متعددی که میان ایران و انگلستان در اینمورد رد و بدل شده است – از جمله نامه های سرجان ملکم – کاپیتان بروکس و ... انگلستان از زبان این نمایندگان رسمی خود پذیرفته و اعلام نموده که جزایر متعلق به ایران هستند و در هریک از موارد انگلیس به گونه ای حاکمیت ایران را براین جزایر مورد شناسایی قرار داده است . شیخ شارجه مدعی است که ساکنان جزیره از او تبعیت کرده اند اما باید گفت که صرف تبعیت کافی برای حاکمیت نیست و بایستی حاکمیت موثر بر سرزمین را با خود همراه داشته باشد . تنها در تنب بزرگ هنگامی که نیروهای نظامی ایران به فرماندهی دریادار عطایی وارد آن منطقه میشوند پلیس راس الخیمه به روی سربازان ایرانی آتش می افروزد و ایران نیز در مقام دفاع مشروع به مقابله می پردازد که در مجموع 7 نفر کشته 3 ناوی ایرانی و 4 نفر از پلیس راس الخیمه )) . مجموع ادعاهای امارات و جوابهای ارائه شده نشان میدهد که ادعاهای امارات هیچ پایه و اساس حقوقی ندارد .

***ج : دلایل ایران بر مالکیت بر جزایر سه گانه :***
1-محور علمی : ((طبق نظر زمین شناسان جنوب غرب آسیا از دو ساختار تشکیل شده است . الف : شبه جزیره عربستان که در امتداد ساختار آفریقای شرقی است . ب: فلات ایران که در منتهی الیه شمال غرب شبه جزیره عربستان به شکل سلسله جبال عمان و زاگرس قرار گرفته است ))
2- محور تاریخی : که در بخش دلایل و ادعاهای انگلیس و امارات سخن به میان آمد .
3- موثر بودن حاکمیت : حاکمیت زمانی میتواند موثر باشد که یک سری اصول را در پشت سر خود داشته باشد و عبارت از : الف : از طرف مقامات عمومی اعمال شود ب: مستمر و صلح آمیز باشد . ج : توام با قصد و اراده دولت در کسب سرزمین باشدو در عین حال عنوان برتری وجود نداشته باشد .
4- نقشه های موجود و اعتبار آنها : بر اساس رویه قضایی 9 نکته در رابطه با نقشه ها باید مورد توجه قرار بگیرد : 1-(("نقشه نباید در تعارض با سایر اسناد و مدارک باشند . 2- نقشه نباید توسط نهادهای خصوصی تهیه شده باشد . 3- اگر اشتباهی در نقشه وجود داشته باشد نباید مورد اعتراض واقع شود 4- نقشه بخودی خود عنوان مالکیت نمی آورد مگر اینکه دولت ها چنین توافق کرده باشند.5- نقشه توسط قدرتهای استعماری تهیه نشده باشد 6- نقشه هایی که یک خط مرزی را بدون جزئیات تعیین می کنند ارزش بسیار محدودی دارند .7- نقشه ها ارزشی بالاتر از اسنادی ندارند که به محاکم ارائه می شوند .8- اگر تعارضی بین سند و نقشه ایجادشود سند معتبر می باشد .9- رنگ سرزمین و خشکی ها بر روی نقشه نشان دهنده حاکمیت نیست ". در سال 1886 در رابطه با این جزایر نقشه ای تهیه شد که در سال 1888 به ایران تسلیم شد و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است اگر تنها نقشه های 1886 را ملاک قرار دهیم میتوان اظهار نظر کرد که اولا" این نقشه ها توسط وزارت دفاع انگلستان بنا بر درخواست وزارت خارجه این کشور تهیه شده اند بنابراین نهاد تهیه کننده نقشه کاملا" عمومی است و ثانیا" این نقشه ها با نقشه های تهیه شذه توسط آلمان ها و روسها کلا" و کاملا" انطباق دارد . ثالثا" نقشه های مذکور توسط یک نظام تحت الحمایگی تهیه شده است و هیچگاه مورد اعتراض واقع نشده است . هنگامیکه این نقشه ها به رئیس دولت ایران ( ناصرالدین شاه قاجار ) ارائه شد وی گفت " بالاخره ملکه پذیرفت که این سرزمینها متعلق به ماست ")) نکته دیگر اینکه وزیر خارجه وقت انگلیس این نقشه ها را همراه با یک نامه به ایران فرستاد و استدلال آورد که نامه مذکور در حکم یک سند بین المللی است و نقشه ها در ضمیمه آن قرار دارد . در خصوص بحث نزدیکی جزایر با ایران میتوان اینگونه استناد جست که اگر عنوان برتری وجود نداشته باشد مجاورت میتواند به عنوان اماره ای دال بر مالکیت باشد بخصوص در مورد تنبان که به ایران نزدیک تر هستند . ((در مورد شناسایی حاکمیت ایران از سوی دولت های ثالث بخصوص آمریکا میتوان استناد به اجازه کشور آمریکا از ایران در سال 1960و در هنگامی که قصد داشت تحقیقات آبنگاری را در خلیج فارس انجام دهد اشاره نمود. آمریکا از ایران برای انجام این تحقیقات در جزایر سیری و ابوموسی از ایران اجازه گرفت . ))

***بررسی اختلافات از دیدگاه حقوق بین الملل :*** با توجه به بررسی ادعاها و دلایل سه کشور در مورد جزایر اینک موضوع از نگاه حقوق بین الملل مورد بررسی و مداقه قرار خواهیم داد که تعلق جزایر از آن کدام کشور است و برای بیان این موضوع ناگزیریم که مسئله" حاکمیت "و در مرتبه بعد مسئله" اشغال" را از دید حقوق مورد بررسی قرار دهیم :
1-مساله حاکمیت : در بررسی این مورد بایستی به دوموضوع تاریخی و واقعی بپردازیم : الف : مفهوم تاریخی : هردو طرف اختلاف همواره در استدلالات خود براثبات حق حاکمیت بر جزایر به منشا تاریخی تعلق جزایر استناد می جویند . آنچه به این اختلاف دامن زده استناد به مراجع انگلستان بوده است چرا که قبلا" همواره بریتانیا به تعلق جزایر به ایران اشاره دارد اما بعدا" بدلایل سیاسی تغییر مشی داده و به استناد واگذاری جزایر به امرای شارجه وراس الخیمه آنها را عربی می داند . طبق داده های تاریخی جزایر مذبور تا سال 1887 متعلق به حاکم لنگه بوده و حاکم مذبور وابسته به طا یفه جواسیم ( قاسمی ها )بوده و در نتیجه از متعلقات ایران بحساب آمده است چون خراج گذار دولت ایران بوده و بر جزایر سیری و ابوموسی و تنبان حکومت کرده اند . در سال1819که بریتانیا عملیات علیه اینان انجام داد و این عملیات معروف به ساحل راهزنان هم بود حکومت ایران در این تهاجم از حکام بندر لنگه دفاع نمود و کشتیهایش آسیب دید که به این خاطر در سال 1882 خسارات وارده ازطرف دولت بریتانیا به ایران پرداخت شد .در آن تاریخ همانگونه که گفتیم حاکم لنگه از طرف ایران انتخاب شدو موظف به خراج به دولت ایران بودند حاکم لنگه چندین بار به عنوان داور به حکمیت میان راس الخیمه و ابوظبی و دوبی پرداخت که خود مبین وحدت سیاسی و حقوقی میان آنها بوده است .در چنین موقعی بریتانیا برای پیشگیری از نفوذ روسیه به جزایر سوق الجیشی خلیج فارس در سال 1904( 1281 ه . ش ) بنام شیخ شارجه و راس الخیمه جزایر سه گانه ایران را تصرف نمود بریتانیا دلیل این اقدام خود را توسل به نظریه " تصاحب سرزمین بلاصاحب " از طریق اشغال و تصرف دانست البته باید گفت که این جزایر از سال 1780 در اداره شیوخ لنگه بوده و منصوب و خراجگذار دولت ایران بودند .از سال 1888 لغایت 1904 که این جزایر به اشغال در آمدند والی بوشهر خود اداره این جزایر را بدست داشت . در ارزیابی عملکرد اعمال حاکمیت در زمان و مکان به عنوان دلیل بر وجود مالکیت باید مشخصات جغرافیایی و ویژگیهای اقتصادی آن سرزمین را نیز مدنظر قرار دهیم . در سرزمینهای خالی از سکنه و یا باجمعیت کم تداوم مالکیت شرط کافی است و بطور کلی وقفه در اعمال حاکمیت سرزمین خدشه ای بر حق مالکیت وارد نمی کند . ضعف یک دولت هیچ تاثیری بر حاکمیتش ندارد و سبب از دست رفتن مایملک آن دولت نمیشود بدین ترتیب با این فرض که حتی ایران در اعمال اقتدار خویش غفلت ورزیده نمیتوان منتفی شدن حاکمیت بر جزایر را پذیرفت و برای تحقق این عمل بایستی ایران از این حق خود طبق حقوق بین الملل اعراض میکرد که همانطوریکه بیان داشتیم این عمل انجام نشده است و مضافا" بر این در طول تاریخ جزایر مذکور چه بلحاظ آب و غذا به سواحل ایرانی خود وابستگی اقتصادی داشته اند . و خاتمه کلام در بحث تاریخی موضوع اینکه اعمال حاکمیت ایران اگر در برهه ای از زمان نتوانسته از اقتدار کامل حاکمیتی برخوردار باشد بعلت قدرت استعماری انگلیس بوده نه اعراب شارجه و راس الخیمه . زیرا که اینان در مقابل ژاندارم منطقه حتی جرات حرف زدن را نداشتند . ب : مفهوم واقعی :" ((مطابق مواد 34و35 معاهده برلن ( 1885 ) تملک مستعمرات براساس حقوق عمومی اروپایی باید بدنبال اشغال واقعی سرزمین مورد نظر باشد . حاکمیت اروپا و سایر قدرتهای استعماری بر مستعمراتشان بر این پایه شکل گرفت . مثل حاکمیت بریتانیا بر ایرلند شمالی بدون مراجعه به سند حقوقی محقق گردید اما در بحث جزایر همواره ایران استناد به حاکمیت تاریخی و واقعی خود بر جزایر مورد بحث را داشته و اشغال غیر قانونی آنها توسط پیر استعمار را مورد انتقاد قرار داده و اعتراض نموده است . از سال 1888 بارها ایران ادعای حاکمیت را برجزایر اعلام داشته و با اشغال جزایر توسط اعراب و انگلیس مخالفت ورزیده که هر دفعه با تهدید زور انگلیس مواجه بود. " اشغال جزایر توسط استعمار پیر بدون رعایت اصل بلاصاحب بودن سرزمین و همچنین عدم رعایت معاهده عمومی برلن بوده است کشور های مستعمره آفریقایی پس از ختم استعمار رهنمودهای کشورهای استعمار را برای تمدید حدود و .... می پذیرفتند در حالیکه در منطقه خلیج فارس قضیه بر عکس بوده است و هیچگاه حضور بریتانیا مورد قبول ایران نبوده است قرارداد های منعقده تحدید حدود میان ایران و عمان ( 1975) ایران و بحرین ( 1975) ایران و قطر ( 1969) همگی گواه براین مطلب است .)) "((اصل شناسایی یکی از مباحث بسیار مهم در حقوق بین الملل محسوب می شود این اصل از سه طریق تحقق می یابد . 1-عقد قرارداد – تبادل یاداشت – و هر سند حقوقی نوشته 2- رفتار و مشی یک دولت 3- شناسایی ثبت شده ( مثل رویه قضایی .) )) در مورد جزایر متاسفانه بریتانیا مبادرت به شناسایی دوگانه نموده است بطوریکه در ابتدا ایران را صاحب این جزایر میدانست و متعاقب آن پس از پیروزی نظام شکوهمند انقلاب اسلامی کشور امارات را مالک بر این جزایر دانست و این چند چهرگی جزو وخاص انگلیسی ها و استعمار پیر بریتانیا می باشد که بمحض در خطر افتادن منافعش تغییر رویه میدهد . همانگونه که از قبل اشاره نمودیم نقشه های سال 1888 تحویلی وزارت امور خارجه انگلیس به ایران صحت حاکمیت ایران را بیان نموده است در نقشه دیگری که مرسوم به اطلس رسمی حکومت شوروی سابق میباشد تنبان و ابوموسی ایرانی دانسته شده اند . هیچ سند حقوقی واقعیت و حاکمیت قانونی شیخ نشینهای امارات را به جزایر سه گانه به رسمیت نمی شناسد ((استناد شیوخ امارات و عرب همواره در مفاهیم گنگ عربیسم – نحوه زندگی ساکنان – علقه های مذهبی و ... خلاصه می شود در حالیکه عربیسم مفهومی قابل بحث است و نمی توان استناد حقوقی بدان کرد و استناد کردن به علقه های مذهبی نیز هیچگونه صبغه حقوقی ندارد )) چرا که اگر به این مسئله استناد شود بایستی گفت شیعیان لبنان که علاقه به ایران دارند بایستی ایرانی بدانیم و اهل سنت ایران که فارسی صحبت میکنند عرب نیستند و مثالهای از این قبیل که ادعای امارات با آن رنگ میبازد . مسئله تابعیت نیز حاکی از تعلق ساکنان جزیره به حکومت ایران می باشد مطابق قانون 1925 احوال شخصیه ایران تمامی ایرانیان ساکن در سرزمینهای ایرانی ایرانی تلقی میگردند و ساکنان جزایر مذکور شناسنامه ایرانی اخذ نمودند و این هم از استنادات حقوقی مالکیت ایران میباشد .
2- اشغال یا باز پس گیری جزایر : اختلاف اساسی بروز کرده میان دو کشور مربوط به قرارداد منعقده میان ایران و شارجه در باره ابوموسی و عدم وجود قرارداد میان ایران و کشور مذکور در رابطه با تنبان میباشد . در این بحث ابتدا بایستی به اعتبار فرارداد میان ایران و شارجه پرداخت سپس بحث اشغال جزایر تنبان را مورد بررسی قرار می دهیم : الف : قرارداد ایران و شارجه در خصوص جزیره ابوموسی : نخستین سئوال این است شارجه که به عنوان عضوی از اتحادیه امارات است و هر عضو این اتحادیه در روابط خارجی هویت حقوقی و بین المللی خود را حفظ کرده است و این مسئله که قرارداد مذکور با تغییر شکل شارجه به عنوان عضوی از امارات باقی است یا خیر ؟ این نکته مهم است که تمامی قراردادها حتی اگر تغییر سرزمینی پیش آید لازم الاجرا میباشد و معاهدات سرزمینی کاملا" مجزا از جانشینی دولتهاست قرارداد منعقده میان دو کشور تنها ناظر به شناسایی مرزها میباشد و در این مورد اثر و لازم الاجرا بودن قرارداد بقوت خود باقی می باشد .و نکته ظریف و آنچه را که نباید از یاد برد که 48 ساعت پس از انعقاد قرارداد 1971 کشور امارات متحده به استقلال رسید و شارجه عضوی از اتحادیه گردید و تمامی شرایط با آگاهی از این تغییرپذیرفته و امضاء شده است . ((و نکته حائز اهمیت دیگر اینکه مسئله صلاحیت انعقاد قرارداد است طبق ماده 6 کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات تمامی دولتها حق انعقاد قرار داد را دارا می باشند . کلمه " دولت " در اینجا تنها ناظر به کشورهای عضو سازمان های بین المللی نیست بلکه تمامی دول حاکم و غیر حاکم را در بر میگیرد)) قرارداد مذکور پس از سالها مذاکره پشت پرده میان مقامات ایران و شارجه و با میانجگری انگلستان در محیطی گرم و دوستانه به امضا رسید و با عنایت به اعتبار شخصیت حقوقی اطراف قرارداد جای هیچگونه ابهامی در اعتبار آن باقی نمی ماند . ((قرارداد 1971 دقیقا" وضع حقوقی جزیره را روشن نمی سازد و تنها اکتفا به لزوم حضور نیروهای ایران در جزیره و حق اعمال حاکمیت تام و کامل و انحصاری را بر جزیره ( ابوموسی ) مینماید ( ماده 1 تفاهم نامه ) طبق ماده دوم شیخ شارجه صرفا" حق حفظ حاکمیت خود را بر بقیه جزیره – یعنی محلی که پلیس محلی شارجه دارای پایگاه می باشد – دارا میباشد . طبق ماده سوم دو طرف حد دوازده مایلی دریای سرزمینی ابوموسی را می پذیرند و حق اکتشاف و بهره برداری را به یک شرکت خارجی می دهند . طبق ماده چهارم عایدات ناشی از بهره برداری احتمالی منابع نفتی به سهم مساوی تقسیم خواهد شد و علاوه بر آن ایران به عنوان کمک مبلغ 000/500/1 لیره استرلینگ به طور سالیانه به شارجه خواهد پرداخت و زمانی که عایدات حاصله به سه میلیون لیره برسد این کمک قطع خواهد شد . طبق آخرین ماده هم شهروندان هر دو کشور حق ماهیگیری در اطراف جزیره را دارا می باشند .))37 آیا می توان این نوع قرارداد را قسمتی از اجاره سرزمینی با هدف نظامی تلقی کرد اگر با دقت به مفاد قرارداد توجه کنیم این فرضیه غلط خواهد بود چرا که در اجاره سرزمین به طور ضمنی حاکمیت دیگری پذیرفته شده است در حالیکه ایران در ایت مورد نه تنها حاکمیت شارجه را نپذیرفته است بلکه آن را به نوعی اشغال سرزمین توسط استعمار پیر می داند .از طرفی هم مبلغ پرداختی به شارجه به معنی اجاره تلقی نمی شود بلکه کمک یک کشور غنی صنعتی به یک کشور کوچک فقیر می باشد . همچنین در " اجاره سرزمین " از تسهیلات کشور حاکم برای اهداف نظامی معمولا" سود جسته می شود در حالی که در باره قرارداد ایران و شارجه ایران کشور حاکم تلقی شده و بر تمامی جزیره حاکمیت می کند . ب : رد ادعای اعمال زور : بر اساس ادعای کشورهای عربی امیر شارجه آزادی نپذیرفتن مواد قرارداد را نداشته است و همچنانکه میدانیم بر اساس (( مفاد کنوانسیون وین در باره معاهدات اعمال زور و تهدید از موجبات بطلان تفاهم نامه ها می باشد )) حال سئوال اینجاست آیا تهدید قدرت استعماری بریتانیا جهت باز پس دادن جزایر اشغالی خود به ایران توسل به زور تلقی می شود یا دفاع مشروع ؟ آیا ادعای حاکمیت و تکرار و اعتراض به به بریتانیا در طول یک قرن تهدید تلقی می شود یا اجرای حقوق مسلم و حقه خود و مقابله با بی عدالتی های استعمار پیر ؟ بهر حال توسل به زور زمانی مجاز است که در جهت اجرای اصول و منشور ملل متحد باشد که همانا ختم استعمار و عدم حضور نیروهای استعماری در کشورها و مناطق مستعمره است . با عنایت به اینکه شارجه تحت الحمایگی بریتانیا بوده حق داشتن روابط خارجی – عقد قرارداد و .... را نداشته است پس مبادرت به مذاکره و انعقاد قرارداد با حضور نماینده بریتانیا دلیل محکمی بر رد ادعای اعمال زور در پذیرفتن قرارداد می باشد . ایران همواره حرکت استعماری انگلیس در واگذاری جزایر به شارجه را دقیقا" اعمال زور در عرصه حقوق بین الملل تلقی نموده است و هر بار با توسل به زور و تهدیدات بریتانیا مجبور به عقب نشینی می شد انعقاد قرارداد مذبور دقیقا" با نیت آزادی و صلاحیت اطراف قرارداد تحقق یافت و ایران کشور بریتانیا رابه عنوان طرف قرارداد به رسمیت نمی شناخت و در این میان فقط نقش میانجی را برای او قائل بوده است .

***نتیجه گیری و پیشنهاد و توصیه :*** با توجه به ارائه ادعاها و دیدگاهای کشورهای امارات متحده و انگلیس و دلایل متقن حقوقی ایران بر تعلق جزایر به ایران و حاکمیت بلامنازع موجود ایران در این خصوص کشور امارات و سایر دول عربی هم پیمان با این کشور باید بدانند تلاشهای ایران برای پیوند دوستی بین کشورهای اسلامی و عربی و ایجاد موضع واحد در سطح کلان جهانی در رابطه مبارزه با استکبار و موضع اعراب و اسرائیل بایستی بعنوان یک فرصت از آن استفاده کنند و با عنایت به اینکه امروزه کشور آمریکا در منطقه حضور ملموس دارد تلاش ایران در برابر تهدیدهای مشترک جدیدی که معطوف به آمریکایی ها و لابی صهیونیزم ها است در تقلیل اختلافات منطقه ای موثر می باشد و بنظر میرسد کشورهای عربی بایستی با احراز عقلانیت در برابر تنشهای موجود مرزی و ارضی را در چارچوب ملاحظات تاریخی و توسعه همکاری های اقتصادی حل و فصل کنند . امروزه با توجه به تعلق جزایر به ایران و اعمال حاکمیت موثر و مستمر بر این جزایر از جانب ایران ((کشور امارات و اتحادیه نمایشی عرب باید دست از عربده کشی بکشد این عربده ها شبیه عربده های ناسیونالیستی صدام است ")). که حتی در آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله یکی از دلایل حمله به ایران را احقاق حق امارات بیان کرد و همه نیک میدانند که آن عربده های صدام توسط ایرانیان چگونه خاموش گردید و در نهایت کار هم به درک واصل شد و پیگیری این ادعای امارات چیزی جز همین مورد نیست .و امارات متحده باید بداند که امروزه بارزترین کشور حامی خود ( صدام ) را از دست داده و با دلایل پشت پرده ( آمریکا – انگلیس و اسرائیل ) درصد ماجراجویی سیاسی در این زمینه و دامن زدن به ادعاهای خود از طریق سیاسی و بین المللی کردن مسئله تلاش دارد با توجه به روابط سرد ی که در جریان موضع قاطع جمهوری اسلامی ایران در بحث انرژی هسته ای با اتحادیه اروپا و سایر دول استکباری دارد از این وضعیت خاص و حساس برای پیشبرد اهداف سرزمینی خود در قبال خاک ایران بهره برداری کند اما زهی خیال باطل . با جمیع جهات ایران در باره سرزمین مایملک و تمامیت ارضی خود با هیچ کس و کشوری مذاکره نمی کند و امارات باید استحضار داشته باشد که از افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران در این سه دهه این بوده که حتی یک وجب از خاک خود را به هیچ کشوری نداده است و جزایر سه گانه هم جزئی از تمامیت ارضی ایران است و مستقیما" با منافع ملی ایران و امنیت کشور گره خورده است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه هیچگونه انحطاط و ضعفی ندارد و امارات و اروپا و قدرتهای استکباری باید بدانند و آگاه باشند که این مسئله حقوق بشر نیست که بخواهند با چانه زنی یا با مصداق تعیین کردن و شعار دادن به اهداف خاص خود برسند چرا که خاک ایران قابل بحث نیست و جای هیچگونه بحثی ندارد .و کشور مذکور بایستی دست از ادعاهای واهی خود بر دارد و اینقدر به مسئله تاریخی برای تسلط بر جزایر استناد نکند و توصیه میشود دست از بکار بردن کلماتی نظیر " از دیر باز" و یا " آغاز تاریخ " بردارند چرا که کل استقلال و برسمیت شناختن کشور کوچک امارات عمری نزدیک به 39 سال دارد در حالیکه طرف مقابل آن قدمت 7300 ساله دارد . مضافا" بر اینکه کشور امارت باید بداند که در حقوق بین الملل باثبات ترین و خدشه ناپذیرترین پیمان ها معاهدات مرزی هستند و مطابق کنوانسیونهای بین المللی کشورهای عضو سازمان ملل " تثبیت " مرزها را " تضمین شده" پذیرفته اند زیرا که نخستین اصل در حفظ صلح و امنیت بین المللی خلل ناپذیر بودن معاهدات مرزی است . امارات متحده عربی باید بداند جزایر سه گانه ایرانی هم از نظر استراتژیک حائز اهمیت هستند چرا که صادرات نفت ایران و 80%تجارت خارجی ایران از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز انجام می شود و علاوه بر این موقعیت جزایر بگونه ای است که بخش اعظمی از نفت خام مورد نیاز جهان از میان این جزایر عبور می کند و جهت اطلاع کشور امارت بایستی تذکر هم داد که تسلط ایران بر جزایر از منظر نظامی هم حائز اهمیت برای ایران میباشد آنچه مسلم است جزایر سه گانه از گذشته تاکنون تحت کنترل ایران بوده و در حال حاضر نیز بطور کامل در اختیار ایران هستند و حتی کشتی های که قصد عبور از آبهای جزایر را دارند موظفند دستور العمل ایران را اجرا کنند . ((هم اکنون آنچه از تراز تجاری کشورمان بر می آید" این است که حجم تجاری بین ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس بسیار بالا می باشد اما در میان این کشورها ایران رابطه اقتصادی نزدیک تری با اماراتی ها دارد بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی گمرک ایران کل واردات کشورمان در سال گذشته 55میلیاردو 189 میلیون دلار بوده که کشور امارات با داشتن 26/29درصد رتبه نخست را در میان کشورهای صادر کننده کالا به ایران به خود اختصاص داده است همچنین در مدت زمان یاد شده صادرات غیر نفتی کشور با احتساب میعانات گازی و تجارت چمدانی به 25 میلیارد و 596میلیون دلار رسیده که بر اساس آمار حدود 51/13درصد از کل این صادرات به امارات بوده است و این کشوردر رتبه سوم جایگاه کالاهای صادراتی ما قرار گرفته است . "))40 نکته قابل توجه در این قضیه این است که این حجم واردات و صادرات علی الخصوص برای کشور امارات یک فرصت اقتصادی خوب و ایده آل است چرا که با یک اخم ایران با توجه به سیاستهای کشور مذکور باعث اخلال اقتصادی برای این کشور شود و بازار بزرگ ایران را از دست دهد و این مسئله را با بی تدبیری از دست ندهد . . هرچند که ایران اعتقاد ندارد قطع روابط تجاری با امارات به عنوان یکی از بزرگترین شرکای تجاری را انجام دهد و مسلما" این نظر نمی تواند بهترین راهکار در رابطه با اظهارات سیاسی باشد شاید در اینخصوص استفاده از ابزارهای دیپلماسی راهکار قابل قبول تر و سیاستمدارانه تر باشد که بتواند با حفظ منافع اقتصادی دو جانبه سیاستهای مورد نظر کشور را در قبال این کشور برآورد سازد .. مصلحت کشور امارات و سایر دول عربی در این است که ایران را در کنار خود ببینند و نه در مقابل خود چرا که نفوذ ایران در منطقه می تواند عرصه را بر همسایگان که توسعه طلبی ارضی را در سر می پرورانند تنگ کند . بخصوص کشور امارات نباید موضوعی را دنبال کند که هزینه های بالایی برای مردمش داشته باشد اماراتی ها بخوبی از میزان سرمایه های ایرانیان در کشور خود اطلاع دارند و می دانند . ایرانیان در هر شرایطی حفظ تمامیت ارضی را بر همه چیز ترجیح می دهند و این موضوع ارتباطی با جناح بندی های سیاسی و گرایش های حزبی و حتی رژیم های سیاسی حاکم بر ایران ندارد. همچنین بنظر میرسد ایران بایستی با توسعه امکانات آموزشی – صنعتی – ورزشی و خدماتی و نظامی در جزایر سه گانه بخصوص جزیره مسکونی ابوموسی که بیشتر مورد طمع قرار گرفته است زمینه رضایت مندی اهالی و ساکنان آنجا را فراهم کرد . پیشنهاد دیگری که میتوان مطرح کرد و جواب دندان شکنی به ادعاهای 1ماراتی ها و یاوه گویان پشت سر آنها داد این است که(( جمهوری اسلامی ایران این جزایر را به مناطق اقتصادی و تفریحی و تجاری تبدیل کند و سه شهر فردوسی و سعدی و حافظ را در آنها احداث کند . چرا که ادعای امارات صرفا" سیاسی است و آمریکایی ها برای حضور نظامی خود در خلیج فارس نیاز دارند که جزایر ایرانی کمتری بویژه در بخش میانی و در کنار مسیر انتقال انرژی در کنترل و مدیریت جمهوری اسلامی ایران قرار داشته باشد . چون که جزایر مذکور نقش امنیتی فراوانی برای امنیت ایران و خلیج فارس ایفا میکنند بنابراین آمریکایی ها برای توسعه چالش امنیتی میان ایران و کشور های منطقه و اعمال فشار به کشورمان در تلاشند که مسائل جزایر را از زبان امارات مطرح کنند و بهر بهانه ای مسئولان این کشور را وادار می کنند که ادعای مالکیت کنند .))41 همچنین دولت می تواند با تصویب قوانین و تسهیل سرمایه گذاری ایرانیان شرایط را بگونه ای فراهم کند که مردم کشورمان به جای اینکه میلیاردها دلار پول را در دوبی و سایر شهرهای امارات سرمایه گذاری کنند و باعث رونق اقتصادی آنها شوند در جزایر ایرانی سرمایه گذاری و باعث رونق کشورشان گردند . و یا با ایجاد مناطق توریستی روزانه دهها هزار نفر در این جزایر تردد کنند که این مسئله باعث خواهد شد که صورت مسئله ادعای اماراتی ها توسط جمهوری اسلامی ایران برای همیشه پاک شود .


پی نوشت :
الف : کتب : 1- مجتهد زاده ؛ پیروز ؛ حاکمیت ایران بر جزایرتنب و ابوموسی ؛ چاپ ششم ؛ تهران ؛ انتشارات سحاب ؛تهران ؛ 1386 2- طبرسا ؛ نقی ؛ حاکمیت بر جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک در روند سیاست خارجی ؛چاپ اول ؛ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ؛ تهران ؛ بهار 1387؛ 3- موحد ؛ محمدعلی ؛ مبالغه مستعار ؛ بررسی اسناد وزارت خارجه بریتانیا در باره مالکیت جزایر تنب و ابوموسی ؛چاپ چهارم ؛ ناشر دفتر خدمات حقوقی بین الملل ؛ تهران ؛ 1380 4- ممتاز ؛ جمشید ؛ایران و حقوق بین الملل ؛چاپ سوم ؛ نشر میزان ؛ تهران ؛ 1381 ؛ 5- موسی زاده؛ رضا ؛ بایسته های حقوق بین الملل ؛ چاپ هفتم ؛انتشارات میزان ؛ تهران ؛ ؛پاییز 1388 6--مجتهد زاده ؛ پرویز ؛ جغرافیای سیاسی و ژئوپولتیک ؛چاپ سوم ؛ انتشارات دانشگاه پیام نور ؛ تهران همکار تالیف عسکری ؛ سهراب 7- مقتدر ؛ هوشنگ ؛حقوق بین الملل عمومی ؛چاپ دوازدهم ؛ انتشارات وزارت امور خارجه ؛ تهران ؛پاسسز 1385 8- خدادادی ؛محمد اسماعیل ؛ مسائل منطقه ای ایران با تاکید بر خلیج فارس ؛چاپ دوم ؛ انتشارات یاقوت ؛ تهران ؛1383 9-ضیایی بیگدلی ؛ محمدرضا ؛ حقوق بین الملل عمومی ؛ چاپ سی و هفتم ؛ انتشارات گنج ؛ تهران 1388 10موسی زاده ؛ رضا ؛ حقوق معاهدات بین المللی ؛ چاپ سوم ؛ ؛ انتشارات میزان ؛ تهران ؛ زمستان 1387 ج: مقالات : 1- حاجی زاده ؛ مولود؛ " شریانهای استراتژیک تجارت در جغرافیای سیاسی "؛ چاپ در روزنامه سیاست روز ؛ شماره 2644؛ تاریخ انتشار 18/2/1389 2- علایی ؛ حسین ؛ پیشنهاد در خصوص جزایر سه گانه ؛ سایت تابناک ؛ بخش سیاسی ؛ تاریخ 9/2/89 3- خانعلی زاده ؛ مهدی ؛ " اهمیت استراتژیکی تنگه هرمز و پیام رزمایش سپاه برای غرب ؛ روزنامه سیاست روز ؛ بخش مقالات ؛ تاریخ انتشار 12/9/89 4- مجتهد زاده ؛ پیروز ؛ دخالت اتحادیه اروپا به سود توسعه طلبی ابوظبی در مورد جزایر ؛مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی ؛ شماره های 200و199 صص 13-4 ؛ تاریخ انتشار 29/2/1383 5- رشنو ؛ نبی اله ؛ ملاحظات ژئوپلتیک در شرایط جدید سیاست خارجی ایران ؛ چاپ در سایت تابناک ؛ کدخبر 89602؛ تاریخ انتشار 20/12/1388 ب: سایت های اینترنتی 1- سایت مرکز تحقیقات استراتژیک به نشانی www.csr.ir ؛ بخش نشست ها 2--پایگاه حوزه نت به نشانی : www.hawzah-net ؛ بخش تحلیلهای سیاسی 3- پایگاه اطلاع رسانی :.ir www.asriran؛ بخش اخبار سیاسی 4- پایگاه ااطلاع رسانی :www.Tabnak.ir؛ بخش تحلیل و گفتگوی سیاسی

حسین قمری (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی )

منبع: معاونت حقوقی و امور مجلس

برگرفته شده از سایت : موسسه حقوقی هامون

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
دسترسی سریع به سایت های رسمی جمهوری اسلامی ایران l پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/leader2.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/raeisjomhour.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Dadiran.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majles.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majmatashkhiss.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divanedalat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divan.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/amlak-asnad.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/electronik.png
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/kanun.gifhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/129.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/b1.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/budget.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Canoon%20e%20vokala.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/dolat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora-hale-ekhtelaf.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Vezarat%20dadgostari.JPGhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/hoquqy.jpg.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/D_Ghazaei.jpg

اسپانسر
http://up.vekalat.info/view/789476/4194620186.gif
درباره ما
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1949
  • کل نظرات : 286
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 56
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 1,268
  • باردید دیروز : 152
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,092
  • بازدید ماه : 6,239
  • بازدید سال : 50,180
  • بازدید کلی : 4,466,322