loading...
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی

joelahe بازدید : 917 چهارشنبه 11 تیر 1393 نظرات (0)

قانون مدنی فصل سوم را تحت عنوان «در شرایط و موانع ارث» طی مواد 885 الی 875 آورده است. موانع چهارگانه ارث درقانون مدنی بدین شرح است:
1. قتل (مفاد ماده 880)
2. کفر (مفاد ماده 881)
3. لعان (مفاد ماده 882)
4. ولدالزنا (مفاد ماده 884)
اینک به شرح هریک از مواد می پردازیم
:

مبحث اول - اثر قتل مورث

تاثیر قتل در وراثت قاتل:

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو ، ماده 880 قانون مدنی می گوید:«قتل از موانع ارث است، بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود، اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب، ومنفرداباشد یا به شرکت دیگری» فلسفه اصلی و اساسی ماده 880 که قاتل را از ارث محروم می کند، تحصیل مال است به نحو غیر مشروع و مجرمانه، علیهذا هر کجا که این انگیزه درمیان نباشد، قاتل نباید از ارث محروم شود.
به اجماع فقها:«قتل درصورتی مانع ازارث بردن (قاتل از مقتول) می شود که باقصد و از روی ظلم و عدوان صورت گرفته باشد» و نیز به خاطر فرموده رسول گرامی «ص» که :«میراثی برای قاتل نیست.»

شرایط ماده 880 راباید بدین نحو تفسیر نمود:

1. عموم نخستین جمله ماده 880 دال براین است که قتل مانع ارث است.

2. قتل باید عمدی باشد تا وارث از ارث محروم باشد (انگیزه قتل, رسیدن به ارث باشد) با داشتن قصد قتل.

3. قتل غیرعمد، قاتل را از ارث محروم نمی کند. به عنوان مثال چنانچه پدر و پسری که مشغول بازی و تمرین پرتاب دیسک ورزشی هستند، ناگهان دیسک به سر پدر می خورد و موجب قتل او می شود، (فقدان قصد قتل فرض است) دراین صورت پسر از ارث محروم نمی شود.

برخی دیگر از فقها گفته اند: درقتل خطئی،قاتل مطلقاً از مقتول ارث می برد،{هم از دیه و هم از غیر آن} بخاطر صحیحیه عبداالله بن سنان. از امام صادق«ع» سوال شد: مردی مادرش را کشته است، آیا از او ارث می برد؟ امام«ع» فرمود:«اگربه خطا او را کشته است از او ارث می برد،و اگر به عمد او را کشته است، از او ارث نمیبرد.»

4. قانون راجع به قتل شبه عمد حکم خاصی رابیان ننموده است،برخی از حقوقدانان براین اعتقادند که چنین قاتلی نباید ممنوع ازارث باشد، زیرا شبه عمد نیز به دلیل فقدان قصد قتل در زمره قتل های غیرعمد است و با آن شباهت دارد.
نظریه دکترکاتوزیان:«درمورد شبه عمد(جرح عمد منتهی به فوت) قانون حکم خاصی ندارد و در ماده 881 نیز تنها قتل غیرعمد و به حکم قانون یا برای دفاع را از مفاد ماده 880 بیرون دانسته است. باوجود این به نظر میرسد که چنین قتلی ممنوع ازارث نباشد، زیراشبه عمد نیز به دلیل فقدان قصد قتل در زمره قتل های غیرعمد است که با آن شباهت دارد.» بند ب ازماده 295 ق.م.ا

5. قتل عمد بالمباشره باشد تا مانع ارث شود. مثلاً: اگر پسر با تفنگ پدر خود را بکشد از ارث پدر محروم می شود.

6. حکم قتل عمد بالتسبیب و بالمباشره یکسان است. مثال: پسر به دیگری پول می دهد تا پدر او را بکشد. پسر که مسبب قتل پدر محسوب می شود از ارث محروم است (مشروط برآنکه دردادگاه ،پسرسبب قتل شناخته شود.)
همچنین اگرقتل عمدباشرکت سایرین باشد(مانندآنکه پسرباتفاق دونفرازبرادرانش پدرخودرابه قتل برسانندوهرکدام،یک ضربه چاقوبه اوبزنند)هریکازقاتلین ازارث پدرمحروم است.

7. صغیر غیر ممیز،مجنون دائمی ومجنون ادواری درهنگام غلبه حالت جنون،به علت آنکه فاقدقوه تمیزوقصدهستند،اگرمرتکب قتل مورث خودشوند،ازارث اومحروم نمی شوند زیراانگیزه قتل که رسیدن به ارث باشددراین حالت مطرح نیست.

8. قانون مدنی حکم خاصی رادرموردکسی که حاجب خودرابکشدتابه ارث دیگری برسدبیان ننموده است.مثلا: پسری پدرخودراکه حاجب اوست می کشدتاهرگاه پدربزرگش که ثروتمندوبیماراست فوت کند،ارثیه وی به اوبرسد.
نظریه دکترین نوین وخواجه پیری:«گرچه مادرقانون مدنی حکم،یاماده قانونی دراین خصوص نداریم ولی به نظرمیرسدکه پسرراباید ازارث محروم کردزیراهمانطوری که درابتدای این مبحث بیان گردید،فلسفه ماده 880 وممنوعیت زارث،انگیزه غیرمشروغ ومجرمانه وارث است که اوراازارث محروم می کندواین انگیزه،درحالت فوق صدق می کند.

9. مطلب مهم دیگردرباب موانع وراثت این است که هرگاه مردی زن خودرابامردبیگانه ای درفراش به بیندوهمسر خودرابکشد،آیااززوجه خودارث می بردیاخیر؟

قانون مدنی دراین باره حکم خاصی نداردولذا نسبت به توارث شوهرنظرات موافق ومخالفی ابرازشده است.
نظریه دکترین نوین وخواجه پیری:«به نظرمیرسدکه اقدام شوهرراقتل عمددانست واوراازارث زوجه ممنوع کرد،زیرااگرچه قتلی که بوسیله شوهرانجام گرفته انگیزه توارث زوجه رانداشته است،ولی ماده 630 ق.م.ا به شوهراجازه داده است که اگرهمسرخودرادریک فراش بامردبیگانه ای ببیند بتواند اورابه قتل برساند.اینکه«میتواند»اورابکشد مصداق بارزقتل عمداست.اینکه می توانداورابکشدمصداق بارزقتل عمداست.مضافابراینکه وقتی ماده 881 مصادیق قتل غیرعمدرابیان میکند،نامی ازشوهرکه همسرخودرامی کشدبرده است.نهایتا بایدچنین قتلی راغیرعمدی دانست.»
نظریه دکترکاتوزیان:«هرگاه شوهری زن خودرابامردی دریک فراش ببیندواورابکشدازارث زن محروم
نمی شود،زیراانگیزه دست یافتن به میراث درآن اوضاع واحوال منتفی است ووقتی قانونگذار اوراازمجازات اصلی قتل معاف می کندآثارتبعی ومدنی آراهم نمی خواهد.»

تاثیر قتل در وراثت اولاد و اقوام قاتل:

درصورتی که شخصی مورث خویش راباشرایط مقرردرقانون مدنی به قتل برساندازارث محروم می شودولی اولادواقوام قاتل ازارث محروم می شوند.ماده 885 ق.م می گوید:«اولادواقوام کسانی که به موجب ماده 880 ازارث ممنوع می شوند،محروم ازارث نمی باشند.بنابراین اولادکسی که پدرخودراکشته باشدازجدمقتول خودارث می برد،اگروراث نزدیکتری باعث حرمان آنان نشود.»به مثالهای زیرتوجه فرمایید:
مثال:بانبودن حاجب.
«الف»پدر(مقتول-مورث) 
«ب»پسر(قاتل-وارث)        ارث نمیبرد
«ج»نوه          ازجدخودارث می برد(چون حاجبی ندارد)
درچنین حالتی«ب» (قاتل) ازارث«الف»محروم می شود،ولی فرزندقاتل ازارث پدربزرگ خودمحروم
نمی شود،مشروط برآنکه حاجبی درمیان نباشد.
مثال دوم:بابودن حاجب.
«الف»پدر(مقتول-مورث) 
پسرمقتول«د»            «ب»پسر(قاتل-وارث)          «ه»دخترمقتول
 «ج»نوه(اولادقاتل)-ازجدخودارث نمی برد(چون حاجب دارد)
درحالت فوق«ه»و«د»برای«ج»که نوه مقتول است حاجب می باشند،زیرااینان اولادمقتول ودرجه یک نسبت به متوفی یامقتول هستندونوه درطبقه اول درجه2 نسبت به متوفی است ولذادرجه یک حاجب درجه دومی شودوازارث به«ه»و«د»می رسد.
البته نکته ای به نظر دکترلنگرودی قابل ذکراست که:«درقتلی که مانع ازارث نیست (مانند قتل خطایی وشبه عمد)قاتل ازدیه ارث نمی برد.»زیراارث باعث مالکیت مافی الذمه وسقوط تمام یابخشی ازمجازات قاتل می شود.

تاثیر مشروعیت قتل درتوارث قاتل:

ماده 881 ق.م می گوید:«درصورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یابرای دفاع باشد،مفادماده فوق مجری نخواهدشد.»1-     قتل عمدبه حکم قانون:مانند آنکه پدری،پسر خود را که به اتهام جاسوسی مجرم شناخته شده،به موجب رای دادگاه تیرباران کند.
2-     قتل عمدبرای دفاع ازخود:مانندآنکه دختری درمنزل تنها باشدوپدربرای تجاوز جنسی به اوحمله
می کندودخترباکاردآشپزخانه درمقام دفاع برآید.درچنین مواردی ،گرچه ظاهرماده881،آنهاراقتل عمدی محسوب داشته ولی بادیدوسیع تروگذشت ازماده قتل های مذکوررابایدغیرعمددانست وبدین جهت حکم ماده 881 آنان راازارث مورث خودمحروم نکرده است.این استثنائات بدین جهت است که«حکم قانون»و«دفاع مشروع»عنصرنامشروع وغیرقانونی بودن قتل رازایل گردانیده وآنرامشروع وموجه ساخته است.

 
سقط جنین و مسئله توارث:

موصی به= مالی است که ازطرف موصی(=وصیت کننده) موردوصیت واقع شده است.
ماده 852 ق.م می گوید:«اگرحمل درنتیجه جرمی سقط شود،موصی به به ورثه اومی رسد،مگراینکه جرم مانع ارث باشد»براساس این ماده مصادیقی به وجود می آیند عبارتنداز:
الف- اگرحمل مرده به دنیابیاید،نه موصی به به اومی رسدونه ارث زیراظاهرماده 851 قانون مدنی حکایت برآن دارد که وصیت برای حمل صحیح استريا،لیکن تملک اومنوط است براینکه زنده متولدشود.
استاددکترناصرکاتوزیان می گوید ظاهرماده 852 آنست که حمل درنتیجه جرم،مرده به دنیا آمده است ولی وصیت نافذ است وموصی به ورثه او می رسد.
ب- اگرحمل زنده به دنیا بیایدوبه حیات خودادامه دهد،هم موصی به وهم ارث به او می رسد(چون ممکن است سقط شودوزنده بماند)
ج- اگرحمل سقط شودوزنده به دنیا بیایدوسپس بمیرد،موصی به به اومی رسدوسپس به ورثه او،(مثلابه مادرویاپدراو)منتقل می شود.
د- استثنابندفوق آن است که جرم مانع ارث باشد:(مثلا:پدرباعث سقط جنین وباعث مرگ حمل شده باشد،چنانچه اگرپدرلگدمحکمی به پهلوی مادربزندکه به جمجمه جنین خورده وباعث خونریزی مغزی حمل شود،ونتیجتاسقط وهم مرگ حمل راسبب شده است،پدربه عنوان قاتل ارث نمی برد.)
ه- اگرشخص باعث سقط بوده ولی سبب مرگ نباشد،ازارث محروم نمی شود.مثلاپدربامادرگفتگوومرافعه شدیدداشته که باعث سقط حمل گردیده ولی علت مرگ حمل،نقص عضووی بوده است یاعلت سقط  مرگ ناتوانی رحم مادردرنگهداری حمل وسقط آن در4ماهگی بوده است که دراین حالات پدرازارث محروم نمی شود،زیراعلی الاصول حملی که در4ماهگی به دنیا آیدمرده است وقبل ازشش ماهگی تولدکامل نداریم. 
 

مبحث دوم - اثر کفر وراث و مورث درتوارث

تاثیر کفر در توارث:

ماده 881 مکررقانون مدنی میگوید:«کافرازمسلم ارث نمی بردواگر دربین ورثه متوفای کافرمسلم باشد، وراث کافرارث نمی برنداگرچه ازلحاظ طبقه ودرجه مقدم برمسلم باشند.»
دررابطه باماده فوق چندنکته ضروری است:
الف- صدرماده 881 مکرر،بیانگریک حکم کلی است،لذاهرنوع کافراعم ازکافرذمی یاکافرحربی ومرتدفطری یامرتدملی ازمسلمان ارث نمی برند.
ب- مفهوم مخالف صدرمادهفوق است که مسلم ازکافرارث می برد.مثلااگرپدری درخارج اقامت دارد، کافرشده واملکی درایران داشته باشد،فرزندمسلمان وی درایران وارث اوتلقی می شودوازاوارث می برد.
ج- «کافرکسی است که وحدانیت خداوندیانبوت نبی اکرم ویابه یکی ازضروریات دین اسلام اعتقاد نداشته باشد» مقصودازضروریات دین اسلام مسائلی است که میان فرق اسلامی اختلاف نظرباشد (مانندنخوردن گوشت خوک ویاننوشیدن شراب.)
د- درصورتی که مسلمان فوت نمایدووراث اوهمگی کافرباشند،ترکه متوفی،ارث بلاوراث تلقی می شود.
ه- اگروراث کافرباشندوپس فوت مورث اسلام آورد،ارث نمی بردزیراترکه حین الفوت به وارث تعلق می گیردوهنگام فوت مورث،وارث کافربوده است واسلام آوردن اواثرقهقرایی درتوارث ندارد.
و- اگروارث قبل ازفوت مورث اسلام آورد،اسلام آوردن وی نزدمقامات صالحه بایداحراز گرددتابتواند ارثیه راتصرف نماید.
ی- درفقه،اگرخویشاوندی کافربیش تقسیم ترکه اسلام آورد،به زمره وارثان می پیونددودرهمان مقام قرار می گیردکه سزاواروارث مسلمان است.
ذیل ماده 881 مکررحاکی ازآن است که اگردربین ورثه متوفای کافری،مسلم باشدوراث کافرارث نمی برند،اگرچه ازلحاظ طبقه ودرجه مقدم برمسلم باشند.مثلا:شخصی فوت می کندکه کافراست وفرزندان وزوجه اونیزهمگی کافرهستند.پسرعموی وی سالها قبل اسلام آورده است ،باحکم ماده 881 قانون مدنی تمام ترکه متعلق به پسرعموی وی می باشدوهمسروفرزندان وی ازارث محروم می باشند.


مبحث سوم - اثر لعان و زنا در توارث

تاثیر لعان در توارث:

درمورد لعان وتوارث درقانون مدنی دوماده(مواد 882 و883)بدین امراختصاص داده شده،ولی قبل ازبحث درباره موادمذکور،بایدلعان راتعریف کنیم.
لعان ازکلمه لعن ولعنت کردن است.ازنظرحقوقی لعان نتیجه یک وضعیت حقوقی که قبلا حادث شده است،می باشد.به عبارت دیگرلعان یک امرتشریفاتی است که بایددردادگاه صورت گیرد.

لعان دردومورداتفاق می افتد:
1. مردی به زوجه عفیفه(که درنکاح دائم اوباشد)،نسبت زنامی دهدودعوی مشاهده آن داردولی به علت فقدان بینه یاشاهدنمی توان آن رابه اثبات برساند.
2. نفی ولدیاانکارپدر،نسبت به ولدی که برطبق مقررات مربوطه به فراش،درفراش اومتولدشده و اگراین انکارنمی بودفرزندبه اوملحق می شد.
هرگاه یکی ازدوموردفوق عنوان شودومردنتواندآن رابه اثبات برساند. مستحق حدقذف می شودکه هشتادضربه تازیانه است.چنانچه زوج بخواهدازحدقذف معاف شودبایدازدادگاه درخواست لعان نماید.
تشریفات لعان بدین صورت است که زن ومرددردادگاه حاضرمی شوندومردچهاربارنسبت زناراتکرار می کندوسوگندمی خوردودرمرتبه پنجم اظهارمی داردلعنت خدابرمن اگرازدروغگویان باشم ونیززوجه چهاربارنسبت زناراانکارمی کندوسوگندمی خوردومرتبه پنجم می گویدلعنت خدابرمن اگرزوج من ازراستگویان باشد.همین مراسم نیزدرموردنفی ولددرنزد(حاکم) اجرامی شود.پس ازاجرای این مراسم باتشریفات،قاضی حکم لعان راانشامی کند.ضمنااضافه می نمایدکه ولداعم است ازپسریادختر.
نکته قابل ذکراین است که مانع بودن لعان ازارث موردانتقادقرارگرفته است ،بدین تعبیرکه باانحلال نکاح،مقتضی توارث راازبین میبرد.این ایراددرموردارث زن وشوهروارداست،زیرارابطه زناشویی راازبین می برد(ماده 1025قانون مدنی)ولی درباره نسب قابل رفع به نظرمی رسدچراکه اولادنامشروع نمی شودوبه همین جهت ازمادرارثمی برد.عدم انتساب فرزندبه پدرفرض حقوقی است واحتمال داردباواقع منطبق نباشد.به همین جهت قانون هم به لوازم آن پایبندنیست.رجوع کنیدبه قانون مدنی درنظم حقوق کنونی،دکترناصرکاتوزیان

آثار لعان درمورد نسبت زنا:

الف- انفساخ رابطه زناشویی میان زوج وزوجه.(ماده 1025 قانون مدنی)
ب- ماده 1025 قانون مدنی اصطلاحی رابکار برده است که جایگاه آن درفرهنگ حقوقی ماچندان
روشنروشن نیست وبه درستی نمی توان گفت قانونگذارچه وضعیت حقوقی رامدنظرداشته است.
ماده 1025 قانون مدنی می گوید:«تفرقی که بالعان حاصل می شودموجب حرمت ابدی است.»
واژه تفریق ازخصایص حقوق اروپایی(کلیسای کاتولیک)که طلاق میان زن وشوهرراجایزنمی داندمگرمورد زنا.کلیسا،به جای حکم طلاق حکم به چندین سال قبل،درکشورهایی که مذهب رسمی آنها کاتولیک  است،زن وشوهرانی که قصدطلاق ازیکدیگرداشتندتابتوانندباشخص دیگری ازدواج کنندمی بایست مثلا ازایتالیایاپرتقال به کشورهای دیگری برای گرفتن حکم طلاق مسافرت کرده درخواست خوردرابه کشور ارائه می دادند.به هرصورت پس ازاجرای مراسم لعان زن وشوهربریکدیگرحرام میدمی شوند.
ج- زن وشوهرازیکدیگرارث نمی برند.
د- زن وشوهرازحدرجم وقذف معاف می شوند.
ه- شوهرنمی تواندازلعان رجوع نماید.
قانون مدنی مسئله لعان درنکاح منقطع راموردبحث وتوجه قرارنداده است.

آثار لعان درمورد نفی ولد:

الف- رابطه نسب میان پدروفرزندقطع می شود(ابوت وبنوت)
ب- چون ازموجبات ارث یکی نسب است،لذاپدروفرزندازیکدیگرارث نمی برند.
ج- بااستناد به وحدت ملاک،اگر برای پدرحدی تعیین شده باشد،از حد معاف می گردد.
د- رابطه نسبت میان مادر و فرزند باقی می ماند.
ه- پدرمی تواندازلعان خوددرنفی ولدرجوع کند.
و- درصورت رجوع پدرازلعان،فرزندازپدرارث می بردولی پدرواقوام پدری ازفرزندارث نمی برند(نوعی مجازات برای پدر و خانواده پدری است)،قاعده توارث یک طرفه است.
ز- فرزند از مادر و خویشان مادری ارث می برد و بالعکس.
ح- اگر فرزندان دو قلو باشند،از یکدیگر ارث می برند زیرا رابطه نسبی میان آنان از طریق مادر برقرار می شود(امی هستند).
ماده883 قانون مدنی می گوید:«هر گاه پدر بعد از لعان رجوع کند،پسر از او ارث می برد،لیکن از ارحام پدر و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی برند».حکم ماده 883 ق.م نشانه ای ازفرضی بودن عدم انتساب فرزندبه پدراست.
ط- چنانچه پدر قبلا"انتساب فرزند به خود را قبول یا اقرار کرده باشد،ادعای نفی ولد و درخواست لعان از وی پذیرفته نمی شود.
ی- برای نفی ولد،لزومی ندارد که زوج به زوجه خود نسبت زنا دهد،زیرا ممکن است فرزند ناشی از تجاوز به عنف باشد.در چنین وضعیتی باز هم زوج می تواند انتساب فرزند به خود را نفی کند.

تاثیر ولادت ناشی از زنا در توارث:

قانون مدنی فقط یک ماده را(ماده884)به ولد ناشی از زنا اختصاص داد،که به علت فقدان نسب قانونی،نمی تواند وارث تلقی شود(زیرا نسب ناشی از زنا است).
ماده884قانون معدنی می گوید:«ولد الزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی برد ،لیکن اگر حرمت رابطه که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا نباشد ،طفل فقط از این طرف واقوام او ارث می برد و بالعکس».
به نظر می رسد انشاء ماده فوق الذکر اندکی ناقص است.شاید بهتر باشد ماده فوق الذکر بدین شرح اصلاح شود:
ماده884 قانون معدنی:«ولد الزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی برد،لیکن اگر حرمت رابطه ای که طفل ثمره آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت بوده و نسبت به دیگری به واسطه اکراه یا شبهه زنا،ثابت نباشد،طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می برد و بالعکس ،طرف دیگر و اقوام او ارث نمی برند».
در مورد زنا و شرایط تحقق آن،چون از مسایل کیفری است ،لذا وارد این بحث نمی شویم و تنها به ذکر این نکته اکتفا می کنیم که میان زنا از یک طرف و اکراه و تجاوز به عنف و وطی به شبهه از  طرف دیگر نباشد اشتباه کنیم،زیرا زنا حکم و آثار خاص خود را دارد که با تجاوز به عنف و اکراه و  وطی به شبهه قیاس و مشابه گرفته نمی شود.
حکم مندرج در ماده884 را باید به دو قسمت تقسیم نمود.صدر ماده ،یک حکم کلی است.«ولد ناشی از زنا ارث نمی برد».صدر ماده گر چه یک حکم کلی است ولی فی الواقع یک حکم استسنایی است زیرا قاعده آن است که فرزند از پدر و مادر خود به هر صورت که باشد ارث می برد مگر فرزند ناشی از زنا .بدین ترتیب می توان گفت:
1. فرزند ناشی از تجاوز به عنف از مادر خود ارث می برد.
2. فرزند ناشی از وطی به شبهه از طرف آن کس که در شبهه بوده ارث می برد.
3. فرزند ناشی از لقاح مصنوعی(زوج وزوجه در نکاح دایم)از پدر و مادر خود ارث می برد.
4. فرزند ناشی از نکاح منقطع (متعه)از پدر و مادر خود ارث می برد.
5. فرزند ناشی از لقاح مصنوعی میان دو بیگانه ،بر اساس برخی فتاوی اخیر،از مادر ارث می برد زیرانسبت او به مادر می رسد.
6. و بالاخره فرزند ناشی از نزدیکی به اکراه نیز از مادر ارث می برد(مانند مردی که فرزند زنی را ربوده و به گروگان گرفته باشد تا زن مجبور شود با او همبستر گردد).ذیل ماده884 قانون مدنی اجازه می دهد که اگر حرمت رابطه نسبت به یک طرف ثابت نباشد (مثلا"زن در عده مرد دیگری است و شوهر اختیارمی کند و شوهر از این امر آگاهی ندارد)،فرزند بتواند ارث ببرد.
بدین ترتیب فرزند می تواند ازپدر و اقوام پدری ارث برده و بالعکس پدر و اقوام پدر در صورت فوت فرزند می توانند از او ارث ببرند.از دیدگاه برخی حقوقدانان،در صورتی که وطی به شبهه با محارم باشد(مانند وطی با عمه،خواهر،زن پدر ،خاله،مادر زن)،فرزند از ابوین خود ارث نمی برد و بر عکس ،زیرامانع در این امر،ذاتی است.با توجه به اینکه ،در قانون مدنی مادهای به این امر اختصاص ندارد،می توان گفت که قول مزبور قبول تدوین کنندگان قانون مدنی قرار نگرفته است

نکات دیگر از کتاب نظم کنونی درباره ماده 884 آن است که:
الف- فرزندطبیعی مقتضی توارث راباخود نداردوبه همین جهت ولادت اززنارانبایدازموانع ارث شمرد.
ب- نزدیکی به شبهه،اگربایکی ازمحارم صورت پذیرد،فرزندناشی ازآن درحکم فرزندطبیعی است وارث نمی برد.
ج- درموردلقاح مصنوعی بین دوبیگانه،فرزندی که به وجودمی آیدطبیعی است نه مشروع وازپدرو مادر ارث نمی برد،مگراینکه بدون آگاهی باشدکه درحکم ولدبه شبهه است.
د- فرزند ناشی ازآمیزش نامشروع زن ومرددرحکم ولادت اززنااست،هرچندکه زنانیزتحقق نیافته باشد.

تبصره:

آنچه در مورد عدم توارث ولد ناشی از زنا ذکر گردید ،مستند به ماده884 قانون مدنی و صرفا" مربوط
به مقوله ارث است. ولد ناشی از زنا بدان جهت ارث نمی برد که فاقد نسبت قانون (فقدان واقعه نکاح میان والدین وی )است.
ولی به هر صورت ،این ولد،فرزند زانی و نسبت وی نسبت عرفی است و پدر وی،پدر عرفی تلقی می شود (بنا بر نتایج حاصله از آزمایش ژنتیکی).
بدین ترتیب ،پدر عرفی (زانی)،مسوول پرداخت نفقه و حضانت از فرزند خود (ولد الزنا)و هم چنین اخذ شناسنامه با نام خانوادگی خود می باشد.

توضیح حقوقی:

باید توجه داشت که منظور از وطی به شبهه این نیست که مثلاً به علت نبودن چراغ و یا تاریکی مردی اشتباهاً سراغ زن دیگری می رود و با او هم بستر می شود. این اتفاق، به واقع هیچگاه رخ نمی دهد. زن شوهرش را و شوهر زنش را هیچگاه بادیگری اشتباه نمی کند.
بلکه وطی به شبهه یا شکل حکمی دارد (نسبت به حکم قانون) در اشتباه است. مثلاً زن نمی داند که عده وفات 4 ماه و  10روز است و تصور میکند،مدت عده 3 ماه است و یا وطی به شبهه شکل موضوعی دارد، مثلاً مرد نمی داند که زن در عده است و تصور می کند عده او سر آمده و لذا با او ازدواج می کند  و یا زن می داند که با محارم نمی شود ازدواج کرد ولی نمی داند که این مرد از محارم است.

منبع : وکالت دات اینفو

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
دسترسی سریع به سایت های رسمی جمهوری اسلامی ایران l پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/leader2.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/raeisjomhour.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Dadiran.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majles.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majmatashkhiss.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divanedalat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divan.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/amlak-asnad.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/electronik.png
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/kanun.gifhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/129.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/b1.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/budget.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Canoon%20e%20vokala.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/dolat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora-hale-ekhtelaf.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Vezarat%20dadgostari.JPGhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/hoquqy.jpg.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/D_Ghazaei.jpg

اسپانسر
http://up.vekalat.info/view/789476/4194620186.gif
درباره ما
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1949
  • کل نظرات : 286
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 1,395
  • باردید دیروز : 152
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,219
  • بازدید ماه : 6,366
  • بازدید سال : 50,307
  • بازدید کلی : 4,466,449