loading...
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی

رضا صومی - وکیل پایه یک دادگستری بازدید : 735 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (0)

اینكه انسان ذاتاً و فطرتاً موجودی اجتماعی است با اینكه در نتیجه نیازها اجباراً به زندگی دسته جمعی روی آورده موضوعی است كه قرن ها ذهن جامعه شناسان را به خود مشغول نموده است به هر ترتیب انسان از جمله حیواناتی است كه به صورت دسته جمعی و اجتماعی زندگی می كند انسان كه موجودی آزاد خلق شده برای اینكه بتواند در این اجتماع دوام و قوام بیاورد مقداری از آزادی های خود را به جامعه می بخشد و اجتماع نیز در عوض تعهد می نماید كه به مابقی آزادی های فرد احترام گذاشته و از آن دفاع و حمایت نماید. یكی از این آزادی های مشروع فرد در جامعه آزادی تن می باشد اما گاهی اوقات درجوامع سازمان یافته با اختیاراتی كه شهروندان به قوه مقننه تفویض می نماید قانونگذار با تصویب قوانین خاص اقدام به محدود كردن این آزادی ها می نماید لذا اصل بر آزادی تن بوده و موارد محدود كننده آزادی تن از موارد استثنایی می باشد كه می بایست قانونگذار صراحتاًً به ذكر این موارد بپردازد. اهداف آیین دادرسی كیفری با نگاه به تاریخچة اصول محاكمات : اززمانی كه بشرمفهوم محاكمه كردن رافهمیدوآن رابه عنوان یك ارزش اجتماعی- اخلاقی پذیرفت به این حقیقت پی بردكه اجرای هیچ كیفری نباید جزازطریق محاكم صالحه اعمال شود، همیشه آن رابه دیده احترام نگریسته وهیچ وقت درمقام نسخ ویاكمرنگ كردن آن برنیامده است.به حكایت تاریخ ، حدودنودقرنی كه ازتاریخ شناسایی لزوم محاكمات جزایی میگذردآنچه كه محل اختلاف بوده تنهانحوه شكل گیری دادرسیهای جزایی است . متهم راچگونه بایدمحاكمه كردوچه هدفهایی در دادرسیهای جزایی باید دنبال شود. دراین رهگذرسه هدف مهم توجه قانونگذاران راجلب كرده است: یك – تامین منافع بزه دیدگان یاقربانیان جرم. دو-تامین امنیت جامعه. سه- تامین منافع متهم وحق دفاع او درابتدای پیدایش دادرسیهای كیفری این فكروجودداشت كه هدف اصلی ومهم ازاین محاكمات تامین منافع بزه دیده ورفع ظلم وستم ازاوست. به همین لحاظ هرجرمی باشكایت بزه دیده تعقیب می شد وباگذشت اونیزتعقیب موقوف می گردید سیستم دادرسیهای اتهامی براین اندیشه مبتنی بود. لیكن به تدریج كشورداران دریافتندكه جامعه نیزحق حیات دارد.بزهكاری منافع جامعه رابه خطرمیاندازدوامنیت راازبین می برد.پس باید جامعه رادربرابربزهكاران محافظت كرد. باظهوراین طرزتفكرحمایت ازجامعه دربرابرمجرمین رونق گرفت . درتمام دوران قرون وسطایی ودردادگاههای تفتیش عقاید، روش محاكماتی روش شناخته شده ای بود.این اندیشه باظهورمكتبهای اجتماعی آزادیخواه وپیروزی انقلاب سیاسی- اجتماعی ازبین رفت ویا رنگ خود را باخت،اما پس از مدتی باز هم در شوراهای استبدادی تدوین قوانین آیین دادرسی جزایی به ضرر متهم وبه نفع جامعه آغاز شد.در حقیقت فرد فدای اجتماع گردید.در كشورهای استبدادی پلیس مخفی تشكیل دادند.صلاحیتهاواختیارات پلیس،سازمانهای امنیتی ودادستانها افزایش یافت.اعتراض به قرارهای كیفری از بین رفت.واخواهی ازاحكام غیابی،تجدید نظر خواهی وپژوهش خواهی به موارد خاصی اختصاص یافت ومحدودتر شد.این روش قانونگذاری ،در كشورهای آلمان نازیسم وایتالیای فاشیست روسیه استالینی به وضوح دیده می شد وتا اواخر جنگ جهانی دوم به شدت ادامه داشت.دادگاههای اختصاصی توسعه فراوانی یافت.حق دفاع متهم محدودتر شد. وكیل مدافع در محاكمات جزایی به موارد خاص منحصرگردید. این طرز تفكر كه از اوایل شروع قرن حاضر طرفدارانی پیدا كرده بود با پایان یافتن جنگ جهانی دوم از طرف آزادیخواهان محكوم شد.فكر آزادیخواهی وحمایت در برابر جامعه،اندیشمندان را برآن داشت تاقوانین كیفری را به نفع متهم صلاح كنند. درحقیقت دریافته اند كه متهم طرف اصلی ومهم دادرسیهای جزایی است.تمام ماجراهای غم انگیز دادرسیهای جزایی به خاطر انسان نگون بختی است كه متهم نامیده می شود وبه حق یا ناحق مورد تعقیب قرار گرفته وآبرو،شرف،حیثیت، آزادی وحتی حیات او در معرض نابودی است. برای متهم باید حق آزادی كافی ومتناسب شناخته شود.تمام امكانات در اختیار اوقرار گیرد تا بتواند از خود دفاع كند. در اثر ظهور این نوع اندیشه ها موارد بازداشت احتیاطی كاهش یافت.اختیار توقیف افراد به وسیله پلیس خیلی محدودتر گردید.اعتراض به قرارهای كیفری مورد پذیرش قرارگرفت.اصل قابل اعتراض بودن كلیه احكام كیفری واصول مربوط به اعاده دادرسی كیفری به وجود آمد.دیگر پلیس مجاز نشد به منازل مسكونی افراد قدم گذارد وبه بهانه مشهود بودن جرم ویا دستگیری متهم به تفتیش وبازرسی بپردازد.جرایم امنیتی تعریف وتوصیف گردید.به بهانه جرایم امنیتی سخت گیریهای بی مورد در مورد شهروندان از بین رفت.به عبارت دیگر این اندیشه های جدید بود كه الهام بخش صادر كنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 و نویسندگان میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی 1966 و اعلامیه اسلامی حقوق بشر(بیانیه قاهره) مصوب 1990 قرار گرفت. تعریف و پیشینة بازداشت موقت : منظور از قرار بازداشت موقت قراری است كه به موجب آن مفاد قضایی آزادی متهم را با زندانی نمودن وی در جریان تمام یا قسمتی از تحقیقات مقدماتی و یا پس از آن سلب می نماید. بازداشت و حبس از زمان های دیرباز البته نه به شكل امروزی وجود داشته است.افلاطون برای نگهداری متهمان و محكومان بدسابقه و حرفه ای و محكومان اتفاقی سه نوع زندان پیشنهاد داده بود در حقوق رم متهم به اشخاص مورد اعتماد یا قضات شهرهای مجاور و یا سربازان با لحاظ قرار دادن شخصیت اجتماعی آنان سپرده می شد در مورد زنان توقیف احتیاطی آنها ممنوع بود و صورت لزوم نگهداری آنان به صومعه واگذار می شد.در فرانسه نیز تا قبل از انقلاب كبیر به موجب فرامین كیفری سال های 1539 و1670 در مرحله بازپرسی توقیف متهم اصل و آزادی او در موارد استثنایی پذیرفته می شد اما بعد از انقلاب با حاكمیت سیستم اتهامی دفاع از حقوق و آزادی های متهم مورد توجه مقنن قرار گرفت ولی در زمان ناپلئون مجدداً سیستم تفتیشی حكمفرما شد و توقیف متهم در كلیه جرایم به بازپرس محول گردید به همین علت در زمان مزبور بازپرس مقتدرترین فرد لقب گرفت با تصویب قانون 17 ژوئیه 1970 حقوق و آزادی های فردی متهم مورد حمایت جدی قانونگذار قرار گرفت این قانون پیشرفته ترین قوانین اروپایی در خصوص بازداشت موقت می باشد و به خصوص كه قانونگذارفرانسوی سعی در انطباق مواد آن با قرارداد اروپایی حقوق بشر داشته است در انگلستان هم توقیف احتیاطی در قرون متمادی وسیله ای بود كه حكام از آن علیه متهمان استفاده می كردند. در ایران باستان نیز توقیف قبل از محاكمه در زمان هخامنشیان و ساسانیان وجود داشت و ممكن بود متهم مدت زیادی در بازداشت باشد بدون این كه دادرسی صورت گیرد. بعد از مشروطیت هم در ایران توقیف در قوانین و مقررات جزایی پیش بینی شده بودكه از جمله میتوان به نظام نامه محابس و توقیف گاه ها مصوب 1307 آیین نامه زندان ها مصوب 1347 و اصلاحات بعدی آن و در نهایت قانون آیین دادرسی كیفری مصوب 1290 و در حال حاضر قانون آیین دادرسی كیفری دادگاه های عمومی و انقلاب و قوانین متفرقه دیگر اشاره نمود. معایب و محاسن بازداشت موقت: موافقان و مخالفان بازداشت موقت معمولا محاسن و یا معایب بازداشت موقت را به عنوان دلایل توجیهی عقیده خود بیان می نمایند به لحاظ اهمیت موضوع و تجزیه و تحلیل علل رد یا پذیرش قرار تامین توقیف احتیاطی در این گفتار مهمترین محاسن و مضار بازداشت موقت را از دیدگاه موافقان و مخالفان آن به اختصار ذكر مینماییم. الف - محاسن یا مزایای بازداشت موقت: 1 - بازداشت موقت بهترین و مطمئن ترین ابزار و سیاست كیفری است جهت دسترسی به متهم در طول مراحل دادرسی كیفری و اجرای حكم. 2 - مانع فرار یا مخفی شدن متهم و یا ثباتی و مواضعه با شهود یا معاونان ویا شركای جرم می شود. 3 - از امحای آثار مدارك و دلائل بزه جلوگیری می نماید. 4 - باعث پیشگیری از ارتكاب مجدد جرم توسط بزهكاران سابقه دار و حرفه ای میگردد. 5 - وضعیت اقتصادی افراد در آن تاثیر نداشته و برخلاف قرارهای كفالت و یاوثیقه افراد متمكن نمیتوانند در قبال سپردن پول و یا اموال آزادی خود راتضمین نمایند. 6 - اقدام تامینی و حفاظتی مناسب برای حفظ جان متهم در مقابل خشم مجنی علیه یا اطرافیان او در مورد جنایات نفرت انگیز محسوب می شود. 7 - وسیله ای است برای تسكین آرامش و تسلی خاطر مجنی علیه و یا خانواده اوو همچنین تسكین و خشنودی افكار و اذهان عمومی كه بر اثر ارتكاب جرم خدشه دارگردیده است. در دفاع از نظریه ضرورت بازداشت موقت, گاروفالو توقیف متهم را به دلیل كمك به كشف حقیقت ضروری می داند و مارتین سن نیز بازداشت موقت را وسیله ای مطمئن برای جلوگیری از فرار متهم و امحای دلایل و مدارك جرم می داند دانشمندان دیگر مانند فوستن هلی, پروفسور بوزا, سوایه و ژان لارگیه نیز همین عقیده را دارند.فوستن هلی در دفاع از قرار توقیف متهم می گوید: دیگر بازپرسی معنی نخواهد داشت اگر متهم آزادانه بتواند دلایل و مدارك دعوی را از بین برده و یا با قاضی به ستیز و مبارزه برخیزد و در نتیجه با اعمال خودتحقیقات و اقدامات بازپرس را خنثی كرده و هر كس را كه خود آماده كرده است به شهادت بطلبد. ب - مضار یا معایب بازداشت موقت: 1 - بازداشت قبل از دادرسی موجب خسارت مادی و آسیب روحی متهم و خانواده اوگردیده و موجبات بدبینی اطرافیان را نسبت به متهم فراهم می نماید. 2 - در امر قضاوت اثر منفی داشته و احتمالاً باعث پیش داوری توسط قضات میگردد. 3 - دادگاه ها ممكن است برای توجیه بازداشت متهم و خنثی كردن اثر اعتراض متهم از حربه محكومیت كیفری لااقل به میزان مدت بازداشت یا بیشتر از آن استفاده كنند به عبارت دیگر بازداشت موقت در سرنوشت محاكمه و نتیجه دادرسی موثر است. 4 - اقدامی است شدید كه به وسیله آن قاضی كیفری آزادی متهم را سلب مینماید. 5 - امتیازات آزادی مشروط مرخصی, طبقه بندی زندانیان, تشكیل پرونده بالینی و شخصیت و غیره كه مخصوص محكومان است شامل افراد تحت قرار بازداشت موقت نمیگردد. 6 - بازداشت احتیاطی مغایر با اصل برائت و بی گناهی و تعلیق مراقبتی متهم بوده و از نظر جرم شناسی نیز اثر پیشگیری و بازدارندگی را از بین می برد. زیرابه موجب اصل برائت كه در مقررات بین المللی و قوانین اساس اكثر كشورها پذیرفته شده سلب آزادی افراد قبل از محكومیت ممنوع است. 7 - بی گناهی بودن فرد بازداشت شده اثر شدید روحی بر روی متهم داشته و موجب خشم او نسبت به اجرای عدالت و دستگاه قضایی كشور می گردد در همین رابطه آدولف پرنس یكی از بنیانگذاران مكتب دفاع اجتماعی اعتقاد دارد كه صدور قرار بازداشت,قبل از اثبات مجرمیت متهم, سخت ترین مجازات كه فلاكت و بی آبرویی مسلم متهم رادر بر دارد محسوب می شود. 8 - باعث از دست دادن حرفه و شغل و لطمه شدید به موقعیت اجتماعی متهم میشود. 9 - موجب تحمیل هزینه های گزاف به دولت جهت تاسیس و اداره زندان ها میگردد. چكیده اصول مهم میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی در مورد مقولة بازداشت موقت : به لحاظ اهمیتی كه قرار بازداشت موقت دارد و تأكید كنوانسیونهای متعدد بین المللی در رابطه با آزادی افراد ، سختگیریها و توجهات خاصی درباره این قرار وجود دارد. برای بررسی چگونگی تطبیق مقررات موجود در ایران در اینباره بامقررات حقوق بشر و یا نقض و یا عدم سازش این مقررات با میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی است لازم می آید كه نخست اصول مهم و اساسی میثاق یاد شده, ناظر به بازداشت موقت, مشخص گردد. این اصول هر چند زیاد و متنوع نیست؛ اما مهم و اساسی است و پیام حقوق بشر به راحتی از آن استشمام می شود. این اصول را می توان به شرح زیر خلاصه كرد: الف _ بازداشت اشخاصی كه در انتظار دادرسی هستند نباید قاعده كلی باشد(بند 3ماده 9 میثاق). یعنی بازداشت پیش از دادرسی باید یك استثنا و حتی الامكان كوتاه باشد. ب_ فرد بازداشت شده باید نسبت به آن حق اعتراض داشته باشد( بند 4 ماده 9میثاق). ج _ دادگاه بدون تاخیر در مورد قانونی بودن بازداشت موقت تصمیم گرفته و درصورت غیر قانونی بودن, حكم به آزادی شخص بدهد (بند 4 ماده 9 میثاق). د_ با اشخاصی كه بازداشت شده اند به خاطر حیثیت ذاتی آنان باید به گونه ای انسانی و با احترام رفتار شود. (بند یك ماده 10 میثاق). هـ_ متهمین جز در مواردی استثنائی از محكومین جدا نگهداری خواهند شد و تابع نظام جداگانه ای متناسب با وضع اشخاص غیر محكوم خواهند بود (قسمت الف بند 2ماده 10 میثاق). و _ هر كس كه به طور غیر قانونی بازداشت شود حق جبران خسارت را داشته باشد(بند 5 ماده 9 میثاق). بازداشت موقت و حذف دادسراها: یكی از مشكلاتی كه به حذف دادسرا انجامید این بود كه بسیار اتفاق می افتاد شخصی به اتهام ارتكاب جرمی تحت تعقیب دادسرا قرار می گرفت و با صدورقرار قانونی روانه زندان می شد چه بسا ماهها یا سالها در زندان تحت قرار میماند تا پرونده مراحل لازم را در دادسرا سپری كند پس از جری آن مراحل و صدورقرار مجرمیت و كیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه در نهایت متهم حكم برائت خود را از بزه انتسابی اخذ می كرد در این صورت معلوم نبود در مدت حبس، حقوق متهم را كه من غیرحق سلب شده بود، چه كسی باید پاسخگو باشد و آیا اصولاً رای برای ترمیم زیانهای معنوی و مادی چنین متهمی وجود داشت؟ معتقدان به سیستم رسیدگی عام در دادگاهها می گفتند با حذف دادسرا و رسیدگی(من البدوالی الختم)توسط حاكم دادگاه این معضل نیز تا حد زیادی كاهش یافته و به حداقل ممكن می رسدچون وقتی مقام انجام تحقیقات مقدماتی و صدور رای، مرجع و قاضی واحد باشد ازهمان اول تا ادله كافی بر تحقق بزه و اثبات انتساب آن به متهم در اختیارنداشته باشد قرار تامین صادر نمی كند و اگر هم در بعضی شرایط به ناچار مبادرت به صدور قرار كرد بالفور تحقیقات را تكمیل و در نهایت چنانچه اتهام وی اثبات نشود با صدور رای برائت متهم را از گرفتاری ناشی از اتهام منتسبه خلاص میكند وبدین ترتیب تالی فاسد مزبور كه ناشی از وجود دادسرا بود مرتفع می شود.اما در خصوص این نقیصه (صدور حكم برائت به وسیله دادگاه برای متهمی كه مدتهاتوسط دادسرا در بازداشت قرار گرفته است)باید گفت اگرچه این مشگل در سیستم قبلی(دادگاه های عام) تااندازه زیادی برطرف شده بود و قاضی محكمه در صورتی كه اعتقاد به مجرمیت متهم نداشت قرار منجر به بازداشت برای وی صادر نمی كرد و تنها در صورتیكه ادله ابرازی در مرحله تحقیقات مقدماتی انتساب اتهام به متهم را میرساند قرارتامین مقتضی را صادر مینمود و چنانچه این قرار منجر به بازداشت متهم میشد دیگرآن نگرانی كه در سیستم دادسرا بود وجود پیدا نمیكرد چرا كه در نهایت با صدورحكم محكومیت ایام بازداشت قبلی به عنوان بخشی از مجازات محاسبه میشد لكن این امر تالی فاسد بسیار مهمی داشت كه منجر به صدور حكم محكومیت بیجا وظالمانه در مورد متهم و در نتیجه تضییع حقوق وی میشد. توضیح اینكه درزمانیكه دادسرا وجود داشت باشد و متهم به لحاظ صدور قرار تامین توسط مقامات دادسرا در بازداشت قرار گیرد هر قدر هم كه این بازداشت به لحاظ انجام تحقیقات مقدماتی توسط دادسرا به طول انجامد چنانچه قاضی دادگاه متهم را بی گناه تشخیص میداد با صدور حكم برائت وی را آزاد می كرد چون در قبال بازداشتی كه متهم تحمل كرده است هیچگونه مسئولیتی متوجه خود نمی دید اما وقتیكه دادسرا در كارنبود در فرضی كه قرار تامین اولیه توسط قاضی محكمه صادر و منجر به بازداشت متهم شده بود اگر در مراحل بعد و پس از انجام تحقیقات مقتضی برای دادگاه بی گناهی متهم احراز شود در اینجا قاضی دادگاه برای صدور حكم برائت دچار مشكل میشدزیرا صدور حكم برائت متهم بدین معنا می بود كه قرار تامین اولین كه منجر به بازداشت متهم شده است بدون اتكا به دلایل صحیح بوده و بنابراین در صورت تبرئه شدن متهم، وی می توانست از قاضی محكمه به دادسرای انتظامی قضات به اتهام بازداشت غیر قانونی شكایت كند0در اینجا ممكن بود قاضی محكمه برای اینكه دچار این معضل نشود علیرغم میل باطنی اش بر خلاف مقتضای اصل برائت عمل و متهم را ولو صرفاً به اندازه مدتی كه دربازداشت بوده محكوم كند و این چیزی نبود كه بتوان به سادگی از كنار آن گذشت زیرا صحت عمل قضات را مورد تردید قرار می دهد البته باین بدان معنا نیست كه قضات الزاماً مرتكب این اشتباه میشدند و بعد برای گریز از تبعات آن گناه بزرگتری مرتكب میشدند و متهمی را كه عقیده بر بیگناهیش پیدا كرده اند محكوم كنند بلكه فقط بیم چنین احتمال و نگرانی وجود داشت و همین مقدار برای استدلال منتقدان دلسوز و اقناع مسئولین عالی قضایی كافی بود كه مجدداً متمایل به سیستم قبلی شوند و نتیجه آن شد كه در سال 81 مجدداً دادسراها احیا شد. بازداشت موقت در قانون آیین دادرسی كیفری مصوب 1378: توصیه های مكرراعلامیه های متعددحقوق بشروكنوانسیون بین المللی حقوق مدنی وسیاسی این است كه موارد بازداشت موقت به حداقل كاهش پیداكندواین قراربه مهمترین جنایات یعنی قتل عمدی باسبق تصمیم وتهیه مقدمات مختص گرددوعلت وجهتی كه لزوم صدورقراربازداشت موقت راتوجیه ـ?ی نماید درمتن قرارنوشته شودوبه محض رفع علت قرارفك گردد. لیكن قانون جدید علیرغم تاكیدهای مذكور، جهات صدورقراربازداشت موقت راافزایش داده است. طراحان لایحه قانون جدیدبه تقلیدازقانون اصول محاكمات جزائی دونوع قراربازداشت موقت پیش بینی كرده اندوباكمال تاسف دیده می شودكه موارد بازداشت موقت درهردونوع قرارافزایش یافته است. 1- قراربازداشت موقت اختیاری : الف- جرایمی كه مجازات قانونی آن اعدام، رجم،صلب وقطع عضو باشد. در قوانین كیفری جمهوری اسلامی ایران مورد اعدام زیاد است.صرف نظر از حدود وقصاص كه حكم ویژه ای دارند،در قلمرو تعزیرات ومجازاتهای بازدارنده نیز مجازات اعدام فراوان دیده می شود.در قانون مبارزه با قاچاق مواد مخدر،در جرایم امنیتی،در جرایم بزرگ اقتصادی ونظایر آن اعدام پیش بینی شده است كه نتیجه مستقیم آن توسعه موارد بازداشت موقت می باشد. ب-جرایم عمدی كه حداقل مجازات قانونی آن سه سال حبس باشد. این نوع جرایم نیز نوعا بسیار زیاد است ودر نتیجه در قلمرو تعداد زیادی ازجرایم به این لحاظ میتوان قرار بازداشت صادر كرد،یك نظر اجمالی به قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات صحت این ادعا را به سهولت تایید می كند. ج-جرایم موضوع فصل اول كتاب پنجم قانون مجازات اسلامی(مواد 498 الی 512 ق.م.ا) این جرایم ناظر به جرایم ضد امنیت داخلی وخارجی كشور است ومصادیق آن نیز از لحاظ كثرت حائز اهمیت میباشند. د-در مواردی كه آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار ودلایل جرم شده ویا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود ومطلعین واقعه گردیده ویا سبب شود كه شهود ازادای شهادت امتناع نمایند.همچنین هنگامی كه بیم فرار ویا مخفی شدن متهم باشدوبه طریق دیگری نتوان از آن جلوگیری نمود. به استناد همین بند دادرس همیشه میتواند متهم را به بهانه بیم فرار یا تبانی ویا امحای آثار وعلایم جرم بازداشت كند یعنی حتی برای جرایم كه اهمیت وغیر مهم؛ به عبارت شفاف تر در بزه های كوچك نیز بازداشت متهم مجوز قانونی پیدا كرده است. اگرحاكم دادگاه دریك فحاشی ویااهانت ساده به بهانه بیم فرارومستندبه بند(د)ماده 32 قانون جدید قراربازداشت موقت متهمی راصادركندازنظرقانونی عملكرداومحل ایرادنخواهدبودزیراعملی خلاف قانون انجام نداده است.درست است كه قانون اصول محاكمات جزایی نیزدربند3 ماده 30 مكررمقررات مشابهی داشت اماوجودتبصره ذیل ماده 234 كه به موجب آن توقیف احتیاطی متهم به عنوان جلوگیری ازتبانی یافراریاپنهان شدن درجرایم ساده ممنوع شده بودمانع ازصدورقرارهای بازداشت نارواونامتناسب می شد اماباعدم ذكرتبصره یادشده درقانون جدیدونیاوردن معادل برای آن امنیت قضایی ازاین لحاظ سخت به مخاطره افتاده است. تبصره یك ماده 32 اعلام نموده در جرایم منافی عفت چنانچه جنبه شخصی نداشته باشد در صورتی بازداشت متهم جایز است كه آزاد بودن وی موجب افساد است. در تبیین این ماده باید گفت اولاً در حال حاضر در سیستم جزایی ایران تمامی جرایم منافی عفت جزو جرایم عمومی هستند و جنبه شخصی ندارند ثانیاً اینكه در طول دوره های مختلف قانونگذاری در هیچ كجا واژه افساد تعریف نشده و اینكه ملاك افساد را چه كسی تعیین مینماید نیز مشخص نگردیده. 2-قراربازداشت احتیاطی اجباری : علاوه برموارد بازداشت اختیاری كه شرح آن گذشت قانونگذاردرماده 35مواردی راذكرمی كندكه صدورقراربازداشت موقت اجباری است وتاصدورحكم بدوی باید ادامه داشته باشد مشروط براینكه مدت آن ازحداقل مجازات مقررقانونی جرم ارتكابی تجاوزننماید . مقنن دراین ماده ازدوازده نوع جرم صریحاً اسم برده است كه باید درباره آنهاقراربازداشت موقت صادرشودكه عبارتندازقتل عمد، آدم ربایی، اسیدپاشی، محاربه، افسادفی الارض ، سرقت، كلاهبرداری، اختلاس،ارتشاء خیانت درامانت ، جعل واستفاده ازسندمجعول كه البته هریك باشرایط اوضاع واحوال خاص مربوط به خود. بعلاوه درجرایمی كه مجازات قانونی آن اعدام یاحبس داریم باشدنیزطبق بند((ب))ماده 35 صدورقراربازداشت اجباری است. بازداشت موقت اختیاری یا اجباری؟ همان طور كه در فوق مشاهده می شود, دو ماده 32 بند الف و 35 بند الف و ب در تعارض كامل با یكدیگرند قاضی درجرایمی كه مستلزم اعدام است مكلف به صدور قرار بازداشت موقت است یا مخیر به صدور قرار بازداشت موقت؟ مثلاً قاضی در محاربه و افساد فی الارض كه تنها جرمی است كه یكی از مجازات اربعه آن صلب است موظف به صدور قرار بازداشت موقت می باشد یا مختار به این امر؟در مورد حل این تعارض بین علمای حقوق اختلاف بسیار شدیدی وجود دارد گروهی براین عقیده اند كه قانونگذار در ماده 32 قاضی را در موارد فوق مخیر به صدورقرار بازداشت موقت نموده و سپس در ماده 35 تكلیف به صدور قرار بازداشت موقت نموده است از یك طرف خاص موخر ناسخ خاص مقدم میباشد لذا با وجود ماده 35موارد متعارض در ماده 32 نسخ شده و در مورد اخیر ماده 35 حاكم بوده و قاضی درموارد فوق الذكر موظف به صدور قرار بازداشت موقت می باشد و از طرف دیگر ماده 32 امر اختیاری و ماده 35 امر تكلیفی است و به تبع امر تكلیفی بر امر اختیاری حاكم بوده و قاضی مكلف است در موارد فوق الذكر اقدام به صدور قرار بازداشت موقت اجباری نماید لذا اگر قاضی در موارد فوق الذكر اقدام به صدور قرار تامینی دیگری غیر از بازداشت موقت كند از جمله موارد تخلف انتظامی محسوب میشود. اما عقیده صحیح تر این است كه در موارد مارالذكر, قاضی اختیار دارد كه قراربازداشت موقت صادر نموده یا این كه تامین كیفری دیگری اخذ نماید. اینان برای اثبات ادعای خود به دو دلیل نقضی و اثباتی استناد می نمایند.دلیل نقضی این كه زمانی خاص موخر ناسخ خاص مقدم میباشد كه گوینده در دو برهه زمانی متفاوت دو نظر متعارض را اعلام دارد نه این كه در آن واحد كه گوینده در مقام تخاطب است دو نظر متعارض را ابراز دارد به نحوی كه یكی ناسخ دیگری باشد و از طرف دیگر تقسیم امر به امر اختیاری و امر تكلیفی و حكومت امر تكلیفی بر امر اختیاری(در جرایمی كه مستلزم اعدام می باشد قاضی مكلف به صدور قرار بازداشت موقت است یا مخیر به صدور قرار بازداشت موقت؟) از ابداعات جدید و بدون پایه و اساس می باشد. دلیل منطقی و اثباتی این كه اولاً در این كه بین این دو ماده تعارض و شبهه وجود دارد شكی نیست ثانیاً این كه اصل بر آزادی متهم بوده و در نتیجه بازداشت او باید امر استثنایی تلقی شود از بازداشت متهمان فقط در مواردبسیار ضروری و به عنوان آخرین راه حل استفاده گردد. و ثالثاً این كه در مواردتعارض و شبهه بین اصل و استثنا می بایست به اصل رجوع نمود.لذا از جمع مقدمات منطقی فوق می توان به این نتیجه رسید از آنجا كه در دو موردجرایم مستلزم اعدام محاربه و افساد فی الارض در قانون آیین دادرسی كیفری تعارض وجود دارد لذا می بایست به اصل رجوع نمود و آن حمایت از آزادی متهم می باشد ازاین رو در این دو مورد ماده 32 حاكم بوده و قاضی مخیر به صدور قرار بازداشت موقت می باشد نه این كه موظف به این باشد از طرف دیگر این كه این نظر هم با اصل تفسیر مضیق قوانین به نفع متهم و هم با حقوق و آزادی های متهم سازگارتراست.چنانچه قاضی با توجه به این امر كه تامین می بایست با اهمیت جرم, شدت مجازات,دلایل, اسباب اتهام و احتمال فرار متهم و از بین رفتن آثار جرم, سابقه متهم,وضعیت مزاج و سن و حیثیت او متناسب باشد در صورت مقتضی در موارد فوق الذكراقدام به صدور قرار تامینی غیر از بازداشت موقت نماید این قرار از موجبات تخلف انتظامی محسوب نخواهد شد. در نهایت این كه از آنجا كه بازداشت موقت رابطه تنگاتنگی با آزادی های مشروع شهروندان دارد لذا جای دارد كه قانونگذار به صورت تصویب اصلاحیه یا دیوان عالی كشور با صدور رای وحدت و با توجه به رهنمودهای سازمان ملل متحد اقدام به رفع این تعارض بنماید ازاینهامهمتراینكه برابربند(د) ماده35 درمواردیكه آزادی متهم موجب فسادباشدصدورقراربازداشت موقت اجباری است وت؀?خیص فساد نیزلاجرم باحاكم دادگاه است.زیرامعیارقانونی برای این تشخیص وجودندارد. به استنادهمین بندمی توان هرمتهمی رابازداشت نمودوروانه زندان كرد. مع الوصف، مقنن به اینهاهم اكتفانكرده ودرمقام تضییع هرچه بیشترحق متهم درماده 36 قانون ، بازداشت متهم رادرجرایم خصوصی به درخواست شاكی خصوصی منوط میكندكدام شاكی خصوصی باانصافی است كه برای طرف دعوی خوددرخواست بازداشت موقت ننماید.تاازاین طریق بتوانداورابه زانودرآوردوبه تسلیم دربرابرخواستهای خودوادارسازد؟ چنانچه ملاحظه می شودآنجاكه مقررات به نفع متهم بوده گاهی قانونگذارآنهارافراموش می كنداماهیچ یك ازقواعدمضربه حال متهم ازدیدتیزبین مقنن پنهان نمی ماندكمااینكه مقنن ازیادنبرده تااعلام بكنددركلیه جرایمی كه به موجب قوانین خاص قراربازداشت موقت اجباری وجودداردبه اعتبارخودباقیست مانندصدورقراربازداشت موقت به اسنادتبصره 2 ماده 690 قانون مجازات اسلامی یاماده 18 قانون اصلاح قانون موادمخدرویابند((ج)) ماده واحده قانون لغومجازات شلاق والی آخر. بازداشت موقت و شاكی خصوصی: به طوری كه ملاحظه می شود ، قرار بازداشت متهم برای تامین وتضمین دسترسی به وی و برای تضمین حفظ آثار و جرم و جلوگیری از تبانی متهم با دیگران وامثال آن ، وقتی ضروری باشد باید با رعایت كلیه شرایط قانونی و با در نظر گرفتن حق متهم از نظر قابل اعتراض بودن و رعایت موارد قانونی و مستدل ، صادر گردد زیرا بازداشت موقت متهم یعنی سلب آزادی یك انسان و آزادی در مفهوم حقوق ، وقتی متجلی می گردد كه كاربرد عملی داشته باشد وبشر آزاد خلق شده از آن متمتع وبهره مند گردد زیرا تضمین آزادیهای مردم از مهمترین مشخصه ها و امتیازهای حكومتهای مردمی و دموكراسی در مقابل حكومتهای استبدادی و دیكتاتوری است واین همان است كه قانون اساسی ما مقرر داشته است ، كه هیچ كس را نمی توان دستگیر یا مجازات كرد مگر به حكم قانون . و لذا چون به موجب قانون مجازات اسلامی ، حبس و بازداشت یكی از اقسام مجازاتهاست و بازداشت موقت ، جزئی از مجازات حبس ، لذا مقنن ، شرایط ویژه ومشكلی برقرار نموده است كه آزادی افراد در این جامعه .بازیچه هوی و هوس فرد یا مقام خاصی قرار نگیرد و مردم به درخواست یا دستور این وآن دستگیر ومجازات نشوند و لذا ذكر ماده ( 36 ) قانون آیین دادرسی كیفری كه مقرر می دارد در حق الناس ، جواز بازداشت متهم منوط به تقاضای شاكی است ، نه تنها موجب سلب آزادی متهم و ناقض حقوق و آزادیهای افراد است ، بصراحت با اصل چهلم قانون اساسی كه موكداً بیان داشته است « هیچ كس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر و یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد ، مغایر و متناقض است .» بنا به مراتب بازداشت موقت كه برای اهداف فوق الاشعار ضروری است ، به هیچ وجه نمی تواند موجب سلب آزادی و تضییع حق افراد جز درموارد مصرحه در قانون با در نظر گفتن مصلحت عمومی و حیثیت عمومی جرم ازلحاظ مصلحت اجتماعی باشد ، چه توقیف احتیاطی یا بازداشت متهم قبل از محاكمه هم رنج متهم و هم رنج خانواده اش را در پی خواهد داشت و موجب آسیب روحی و زیان مالی آنها گردیده . اطرافیان را نسبت به متهم بدبین می كند و تمام دوستان وآشنایانش نیز نسبت به وی سوء ظن پیدا نموده و برچسب زندانی به او میزنند،، بعلاوه وضعیت نامناسب و جو حاكم بر زندانها ، این مراكز را به آموزشگاه بزهكاری مبدل كرده است .نگداری نامنظم و بدون طبقه بندی زندانیان در بندهای عمومی و حضور مرتكبان جرایم مختلف در كنار یكدیگر، باعث تأثیر پذیری زندانیان از یكدیگر بویژه متهمان و مجرمان ـ?م سن و سال از دیگران است.مجرمانی كه بعلت ارتكاب جرایم شدید به حبس های سنگین یا مجازات اعدام پس از تحمل حبس محكوم میشوند در كنار دیگر مجرمان كه در میان آنها متهمان محكوم به قرار بازداشت موقت نیز وجود دراند، زندگی میكنند.زندگی این متهمان در كنار بزرگترین استادان بزهكاری كه دیگر چیزی برای از دست دادن در این دنیا ندارند ،حتی اگر منجر به تأثیرپذیری آنها از فرهنگ زندان نشود،پس از آزادی احتمالی تأثیرات مخربی بر روحیه و زندگی اجتماعی این متهمان خواهد گذاشت ، علاوه بر تمامی موارد فوق، در ذهنیت قضات ، نسبت به متهم زندان رفته اثر منفی می گذارد و جای تعجب و گاه تاسف است كه قاضی حینی كه حكم بازداشت موقت متهمی راصادر كرده ، سعی می كند برای توجیه عمل خویش سعی بر محكومیت او بدون توجه به حقوق و مدافعاتش بنماید ، در حالی كه به موجب تمام اصول قانونی مربوط به برائت و آزادی ،هیچ كس مجرم شناخته نمی شود مگر به موجب حكم دادگاه صالح و امر قانون ، هیچ مجازاتی قانونی نیست مگر به حكم دادگاه صالح و امر قانون ، آیا با این وصف می توان به سادگی و گاهی بنا به درخواست « شاكی » حكمی مبنی بر محكومیت داد ویا قبل از مجرم شناخته شدن ، قرار بازداشت موقت را صادر نمود ؟ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ( 32 ) با محدود ومشخص نمودن مدت بازداشت متهم قبل از محاكمه به مدت حداكثر بیست و چهارساعت . اهمیت و ارزش آزادی شخصی متهم و تكلیف مقامات انتظامی وقضائی را به رعایت احترام به این اصل مشخص نموده است و دراصل (40) نیز ، تاكید كرده است هیچ كس حق ندارد برای رسیدن به حق شخصی خود، موجب اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی گردد ، پس چگونه می توان به استناد ماده ( 33 )قانون آیین دادرسی كیفری در حقوق الناس . مجوز صدور قرار بازداشت موقت متهم ، یك انسان ، درخواست شاكی ، یعنی رسیدن به حق شخصی باشد ؟ و آنهم شاكی و متضرر از جرمی كه به هر طریقی برای ایذا و آزار متهم ، حداقل از لحاظ انتقام جویی ، متوسل می گردد ؟ . قرار بازداشت موقت كه برای تامین نظر قانونگذار و دسترسی به اهداف فوق الاشعارضروری است باید به نحوی صادر گردد كه به هیچ وجه موجب سلب آزادی و تضییع حق افراد جز در موارد تصریح شده در قانون و بار دیگر در نظر گرفتن مصلحت اجتماعی و همچنین مصلحت فردی و عمومات شرعی و قانونی نگردد و لذا قانونگذار در تاكید و تصریح در این مورد در ماده 33 مقرر داشته است: (قرار بازداشت موقت توسط قاضی دادگاه صادر و به تایید رئیس حوزه قضایی محل یا معاون وی می رسد و قابل تجدید نظر خواهی در دادگاه تجدید نظر استان ظرف مدت 10 روز می باشد رسیدگی دادگاه تجدیدنظر خارج از نوبت خواهد بود و در هر صورت ظرف مدت یك ماه باید وضعیت متهم روشن شود چنانچه قاضی مربوطه ادامه بازداشت موقت را لازم بداند باید به ترتیب یاد شده اقدام نماید).به طوری كه ملاحظه می فرمایید بصراحت این ماده قرار بازداشت موقت را قاضی دادگاه صادركننده حكم صادر می كند و اگر چه در ماده 34 به قاضی تحقیق هم اجازه صدور قرار بازداشت داده شده اما قسمت اخیر ماده مرقوم تاكید دارد كه در صورت صدور قرار بازداشت موقت توسط قاضی تحقیق باشد حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده را برای اظهارنظر دادگاه ارسال كند ودر صورت موافقت دادگاه با قرار بازداشت و یا مواردی كه وفق ماده 33 دادگاه راساً قرار بازداشت موقت را صادر مینماید باید قرار فوراً به متهم ابلاغ گردیده و مشارالیه نیز ظرف ده روز پس از تاریخ ابلاغ حق تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدید نظر استان را دارد.(البته در ماده33 مشخص نشده كه در صورتیكه رئیس حوزه قضایی با نظر قاضی دادگاه مخالف بود تكلیف چیست؟آیا نظر وی برای قاضی صادر كننده قرار متبع است یا همانند لایحه اصلاح در بند (ح) ماده 3 كه حل اختلاف بین بازپرس و دادستان را در مورد قرار بازداشت موقت به درخواست دادستان در صلاحیت دادگاه عمومی یا انقلاب محل دانسته در اینجا هم دادگاه تجدید نظر استان حل اختلاف میكند كه بنظر میرسد رویه عملی اتّباع نظر رئیس حوزه قضایی برای قاضی باشد) و به موجب تبصره ـ?اده 33 در صورتی كه قرار بازداشت توسط رییس حوزه قضایی صادر شود ویا محل فاقد رئیس حوزه قضایی و معاون باشد با اعتراض متهم پرونده به دادگاه تجدید نظر ارسال خواهد شد.در صورتی كه دادگاه تجدیدنظراعتراض متهم را واردتشخیص دهد قرار بازداشت موقت را فسخ میكند و پرونده به منظور اخذ تامین مناسب دیگری به دادگاه صادر كننده قرار اعاده می گردد. بازداشت موقت و اطفال: نكته دیگری كه در قانون جدید آیین دادرسی كیفری در مورد بازداشت موقت موردتوجه است موضوع تبصره 1 از ماده 224 قانون در خصوص رسیدگی به جرایم اطفال است زیرا در این تبصره بدون اینكه اشاره ای به بازداشت موقت اطفال شده باشد چنین مقرر گردیده كه: (… در صورتی كه نگهداری اطفال برای انجام تحقیقات یا جلوگیری از تبانی , نظر به اهمیت جرم, ضرورت داشته باشد یا طفل , ولی یا سرپرست نداشته باشد یا ولی و سرپرست نداشته باشد یا ولی و سرپرست او حاضر به التزام یا دادن وثیقه نباشد وشخص دیگری نیز به نحوی كه فوقاً اشاره شد التزام یا وثیقه ندهد طفل متهم تاصدور رای و اجرای آن در كانون اصلاح و تربیت به طور موقت نگهداری خواهدشد). به طوری كه ملاحظه می شود مقصود از به طور موقت نگهداری خواهد شد همان بازداشت موقت است یعنی در نهایت بدون صدور قرار زیرا ماده مرقوم و مواد بعدی اشاره ای به صدور قرار بازداشت موقت در خصوص اطفال نداشته بلكه فقط به نگهداری موقت اشاره كرد كه می توان آن را قسمتی از قرار بازداشت موقت در خصوص اطفال دانست .به لحاظ آثار منفی بر قرار بازداشت موقت قبل از محاكمه ، از حیث خطر آلودگی به بزهكاری بخصوص در باره اطفال و نوجوانان و نیز مغایرت آن با اصل برائت به جهت تجانس با حبس ، حسب موازین فقهی و قواعد بین المللی و اصول آیین دادرسی كیفری ، صدور قرار بازداشت موقت در مرحله تحقیقات و رسیدگی به اتهام اشخاص بزرگسال ، تحت شرایط و مقررات ویژه ای با رعایت احتیاط و حزم آن هم در جرایم واجد درجه خطرناكی شدید مثل قتل عمد امكان پذیر است. در هنگام تحقیق و رسیدگی به اتهام كودكان و نوجوانان ، بازداشت پیش از محاكمه از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است.با توجه به بند ب پیمان حقوق كودك كه اشعار میدارد : « هیچ كودكی نباید به طور غیر قانونی و یا اختیاری زندانی شود. دستگیری ، بازداشت و یازندانی كردن یك كودك می بایست مطابق با قانون باشد و به تنها آخرین راه چاره و برای كوتاهترین مدت ممكن باید بدان متوسل شد». و ماده 13 حداقل قواعد استاندارد سازمان ملل برای دادرسی ویژه اطفال ، بازداشت پیش از محاكمه باید به عنوان آخرین چاره و برای كوتاهترین مدت زمان بكار گرفته شود.توجه به این نكته ضروری است كه قاضی دادگاه اطفال بهیچوجه نباید امكان آلودگی اطفال و نوجوانان تحت بازداشت موقت را به بزهكاری نادیده بگیرد و بایسته است برای در اختیار داشتن ایشان از روشهای جایگزین بهره گیرد.اقداماتی از قبیل سپردن به والدین یا سرپرستان قانونی و در صورت فقدان یا عدم صلاحیت آنها به اشخاص دیگر با تعهد معرفی كردن در صورت نیاز به حضور نزد مقامات قضایی، نگهداری در محیط آموزشی و در نهایت اخذ التزام به قید وجه التزام،اخذ كفیل به قید وجه الكفاله، سپردن وثیقه از ناحیه والدین یا سرپرستان قانونی یا اشخاص دیگر برای منظور فوق میتواند راهكارهایی مناسب برای جلوگیری از مضرات بازداشت موقت اطفال و نوجوانان باشد. در حقوق ایران طبق ماده 224 قانون آیین دادرسی كیفری نگهداری موقت پیش از محاكمه طفل یا نوجوان در كانون اصلاح و تربیت كودكان ، یا محل مناسب دیگری در صورت فقدان كانون اصلاح و تربیت به تشخیص دادگاه در دو فرض پیش بینی شده است : فرض اول : در صورتیكه نگهداری طفل برای انجام تحقیقات یا جلوگیری از تبانی نظر به اهمیت جرم ضرورت داشته باشد. فرض دوم : چنانچه ضرورتی به نگهداری طفل یا نوجوان نباشد اما برای دسترسی و معرفی او در واقع لزوم به مقامات قضایی طفل یا نوجوان ولی یا سرپرست قانونی نداشته یا ولی یا سرپرست قانونی او حاضر به التزام به قید وجه التزام یا دادن وثیقه نباشند و شخص دیگری نیز التزام و وثیقه ندهد. اشكال عمده ماده مزبور اینست كه در فرض اول مقنن مبادرت به احصای جرایم دارای وصف خطرناكی شدید كه اهمیت جرم ضرورت بازداشت را توجیه میكند،نكرده است.چراكه طبق اصول آیین دادرسی كیفری ایران بازداشت موقت مبتنی بر درجه خطرناكی شدید جرم است مفاد ماده 19 لایحه پیشنهادی قانون تشكیل دادگاه اطفال و نوجوانان به رفع نقص قانون فعلی پرداخته است: اولاً؛نگهداری موقت اطفال و نوجوانان 6 تا 12 سال مجاز نیست.این افراد باید به ولی یا سرپرست قانونی یادر صورت فقدان آنان به هر شخص حقیقی یا حقوقی كه دادگاه مصلحت بداند ،سپرده شوند،اشخاص مذكور ملزمند هرگاه حضور طفل یا نوجوان لازم باشد،ائرا به دادگاه معرفی نمایند. ثانیاً؛ در مورد اطفال و نوجوانان 12 تا 18 سال تمام؛به تشخیص دادسرا یا دادگاه بترتیب فوق اقدام میشود و یا متهم با اخذ كفیل آزاد میشود. ثالثاً؛ فقط در جرایم موجب قصاص یا اعدام یا حد یا حبس ابد یا 3 سال حبس به بالا، حسب مورد دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان میتواند با رعایت ضوابط مقرر در قانون آیین دادرسی كیفری قرار بازداشت موقت صادر نماید. خسارات ناشی از بازداشت متهم بیگناه ؛ به تجربه ثابت شده شمار زیادی از متهمان كه در مرحله تحقیقات مقدماتی و یا حتی مرحله دادرسی بازداشت شده بودند بعد ها بیگناه شناخته شده اند.پرسش اینجاست كه آیا چنین متهمانی باید رنج مادی و معنوی و هتك حیثیت ناشی از آن را كه بیمورد به آنان تحمیل شده را بدون جبران تحمل كنند و جامعه به عنوان اینكه این امر در رهگذر حفظ نظم عمومی و مصالح جامعه بوده ، بیتفاوت بماند؟اگر جامعه برای دفاع از مصالح خود اقدام مینماید و به خود حق میدهد به عنوان نمونه متهمی را بازداشت یا محكومی را زندانی كند ، وقتی آن متهم تبرئه و یا محكومیت ناحق تشخیص داده شود، باید مصالح و منافع چنین انسانی را نیز به عنوان عضوی از اعضای خود كه به وی ستم رفته است ملحوظ نظر قرار دهد و به طریقی در صدد جبران برآید؟

در مورد جبران خسارت ناشی از بازداشت غیر قانونی ، اشكال چندانی وجود نداردكما اینكه در گزارش نهمین كنگره بین المللی حقوق تطبیقی آمده است كه : تقریباً در تمام كشورها راه حل مناسبی در نظر گرفته شده و در عمل با هیچ مشكل اصولی وقتیكه پای خطای مأمور دولت و یا قاضی در میان باشد در خصوص جبران خسارت زیان دیده مواجه نیستیم.امروزه بسیاری از كشورها،جبران خسارت افرادی راكه در بازداشت یا زندانی بوده اند و بعدها بیگناه شناخته شده و برائت حاصل كرده اند را پذیرفته اند. بایستی تفكیك قایل شویم میان متهمی كه واقعاً بیگناه است و متهمی كه فقط گناهش به اثبات نرسیده است هرچند نتیجه برای هر دو گروه یكسان است اما جامعه این افراد را به یك چشم نمینگرد بلكه نسبت به فرد واقعاً بیگناه و متهم واقعاً گناهكاری كه گناهش به اثبات نرسیده ذهنیتی متفاوت دارد، از این رو متهم واقعاً بیگناه مستحق جبران خسارت شناخته شده ولی متهمی كه گناهكار است اما گناهش به اثبات نرسیده شایسته چنین امتیازی نیست. گفتیم مشكل در مورد جبران خسارت ناشی از بازداشت افرادی است كه كاملاً طبق قانون و با رعایت تشریفات و ترتیبات قانونی صورت گرفته لیكن متهم تبرئه شده است.گفته شده مبنای لزوم جبران خسارت در این موارد ، اصل انصاف است،اصل تساوی شهروندان در مقابل تكالیف عمومی ایجاب میكند خسارتی كه براثر تصمیم قدرت عمومی استثنائاً بر یكی از افراد وارد شده،بایستی جبران شود.این نظریه در حقوق فرانسه،آلمان و لوكزامبورگ پذیرفته شده است.در فرانسه وقتی این ادعا ی جبران خسارت از بازداشت های قانونی شنیده میشود كه: اولاً تعقیب كیفری به منع تعقیب و یا برائت قطعی متهم منتهی شده باشد ثانیاً این بازداشت نه تنها ایجاد ضرر كرده باشد ، بلكه این ضرر غیر عادی و دارای اهمیت خاصی باشد. جبران خسارت ناشی از بازداشت متهم بیگناه در حقوق ایران: تا پیش از تصویب قانون مجازات اسلامی ماده 58 مصوب 1370 در حقوق ایران ظاهراً در هیچكدام از مواد قانونی،جبران خسارت ناشی از بازداشت و زندان قانونی و یا حتی غیر قانونی منتهی به برائت یا منع تعقیب متهم، پیش بینی نشده بود، بجز یك مورد كه طی تبصره 4 ذیل بند (ح) ماده 18 قانون مربوط به مقررات امور پزشكی و دارویی و مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب 29 خرداد 1334 كه مقرر میدارد : هر یك از مامورین دولتی و یا شهرداری و یا كسانی كه بر حسب وظیفه متصدی مراقبت در مواد دارویی هستند….. در صورتی كه ثابت شود اشخاص فوق گزارشی به قصد اضرار بدهند كه منتهی به بازداشت اشخاص شود در صورت برائت متهم و اثبات قصد اضرار علاوه بر جبران خسارات وارده به مدعی خصوصی به مجازات یك تاسه سال حبس تادیبی محكوم خواهند شد. در قانون مجازات اسلامی به موجب مواد 575 و 583 قضات یا مقامات ذی صلاح دیگری كه بنحوی در بازداشت یا صدور دستور توقیف افراد مرتكب تخلف یا قصور میشوند مستوجب تعقیب و كیفر شناخته شده اند. ماده 575 : هرگاه مقامات قضائی یا دیگر مامورین ذیصلاح برخلاف قانون توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزائی یا قرار مجرمیت كسی را صادر نمایند به انفصال دایم از سمت قضائی ومحرومیت از مشاغل دولتی به مدت پنج سال محكوم خواهندشد ماده 583 : هركس از مقامات یا مامورین دولتی یا نیروهای مسلح یا غیر آنها بدون حكمی از مقامات صلاحیتدار در غیر مواردی كه در قانون جلب یا توقیف اشخاص را تجویز نموده ، شخصی را توقیف یا حبس كند یا عنفاً در محلی مخفی نماید به یك تا سه سال حبس یا جزای نقدی ازشش تا هجده میلیون ریال محكوم خواهد شد بطوریكه مشاهده میشود هیچیك از این مواد ، مبین اعاده حیثیت و حق جبران خسارت متهم نیستند ،از این رو انصاف و منطق ایجاب میكند از چنین متهمانی نیز جبران خسارت شود.خاصه اینكه در اصل 171 قانون اساسی مقرر شده : هرگاه در اثر تقصی ریا اشتباه قاضی در موضوع حكم یا در تطبیق حكم بر مورد خاص ، ضرر مادی یا معنوی متوجه كسی شود، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر اینصورت خسارت بوسیله دولت جبران و در هر حال از متهم اعاده حیثیت میگردد.این عبارت به صورت مشابه ولی كاملتری در ماده 58 قانون مجازات آمده است : هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در تطبیق حكم بر موردخاص ، ضررمادی یا معنوی متوجه كسی گردددرمورد ضرر مادی در صورت تقصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می شود و در موارد ضرر معنوی چنانچه تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتك حیثیت از كسی گردد باید نسبت به اعاده حیثیت او اقدام شود. بنابراین بر اساس قاعده لاضرر و قاعده ضمان و به موجب قانون اساسی و مجازات و همچنین به عنایت به حق جبران خسارت متهم و با توجه به اصل انصاف بنظر میرسد، متهم و فرد زندانی كه به ناحق و بیگناه بازداشت شده اند، حق داشته باشند برای جبران خسارت خود، برحسب مورد به قاضی یا دولت مراجعه كنند. با توجه به احیا دادسراها ، قضات دادسراها نیز در صورت تخلف از مقررات مربوط به بازداشت مسؤول و مستوجب تعقیب و كیفر میباشند. با توجه به اهمیت موضوع قانونگذار میبایست به صراحت و طی یك ماده قانونی مجزا با توجه به اصل 171 قانون اساسی نحوه جبران خسارت از بازداشتی كه بیگناهی متهم به اثبات رسیده را پیش بینی نماید در ماده 58 قانون مجازات بنظر میرسد در مورد اعاده حیثیت قانونگذار دچار كلی گویی شده است بنابراین شاید زیباتر آن باشد كه اولاً مقرر شود زیان دیده چه در مورد تقصیر و چه در مورد عدم تقصیر قاضی به دولت مراجعه كرده جبران خسارتش را از دولت بخواهد و دولت پس از این امر در مورد تقصیر قاضی به وی رجوع كند.ثانیاً طریقه اعاده حیثیت به صورت یك آیین نامه اجرایی كه در آن نحوه و شكل جبران زیان معنوی و محل اعتبار (در مورد جبران ضرر مادی)دقیقاً مشخص ،تعیین،تبیین و تبلیغ گردد. گامهای نوین در رعایت حقوق شهروندی : اخیراً بخشنامه ای از سوی ریاست محترم قوه قضاییه به كلیه دادگاه ها در خصوص صدور قرار بازداشت موقت در مورد متهمین جرایم مواد مخدر صادر و ابلاغ شده كه نظر به اهمیت موضوع در این قسمت به ذكر آن می پردازیم: بخشنامه مورخ 8/8/84 ریاست قوه قضاییه : گزارشها حاكیست محاكم دادگاه های انقلاب اسلامی به استناد ماده 17 لایحه قانونی تشدید مجازات مرتكبین جرایم مواد مخدر و اقدامات تأمینی و درمانی به منظور مداوا و اشتغال بكار معتادین مصوب 19/3/1359 نسبت به كلیه متهمین جرایم مربوط به مواد مخدر صرفاً مبادرت به صدور قرار بازداشت موقت مینمایند.با توجه به ماده 30 آیین نامه اجرایی قانون مبارزه با مواد مخدر كه صدور قرار بازداشت موقت را در جرایم متضمن حبس یا اعدام موكول به رعایت مواد مربوط در قانون آیین دارسی كیفری دانسته است؛ مقتضی است در صورت قرار بازداشت موقت قوانین آیین دارسی كیفری رعایت شده و برای آندسته از متهمین جرایم مذكور كه بیم فرار یا تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعین واقعه و یا آزادی متهم موجب افساد نباشدبا رعایت بند 5 ماده 132 قانون آیین دادرسی در امور كیفری، عدم صدور قرار بازداشت موقت و صدور سایر قرار های موضوع این ماده لازم الرعایه میباشد. نتیجه : بنظر میرسد از زمان احیاء دادسراها با توجه به اینكه قضات دادسراها تجربه و كفایت قضات دادگاه ها را ندارند ، بازداشت موقت به عنوان اهرمی علیه متهم استفاده میگردد. در جرایمی كه متهم آن دارای شخصیتی است كه امكان فرار وی نیست و وضعیت اجتماعی وی بگونه ای است كه همیشه در دسترس است نیازی به صدور قرار بازداشت موقت نیست.مثلاً مدیر مسؤول یك روزنامه فردی است كه بدلیل داشتن شخصیت اجتماعی معین قرار بازداشت موقت در مورد او نباید صادر گردد.قضات دادسرا باید سعی كنند در مورد متهمینی كه دارای اعتبار اجتماعی هستند یا سابقه كیفری ندارند یا جرم اقتضاء بازداشت موقت ندارد دست به صدور قرار بازداشت موقت نزنند.اصولاً برای كسانی كه سابقه كیفری ندارند حتی یك ساعت زندان اثرات سوء دارد.در بخشنامه ای از ریاست قوه قضاییه تاكید شده كه در جرائم كم اهمیت و یا جرایم مطبوعاتی و مخصوصاً جرائم مربوط به چك ، قرار بازداشت موقت نباید صادر گردد و قرار دیگری متناسب با شخصیت مجرم باید صادر گردد.قضات باید دقت كنند كه با اعتبار و موقعیت افراد بازی نكنند.ضروری است كه بازپرسان و قضات محترم در این امر دقت كافی را مبذول نموده ، در كاهش جمعیت كیفری زندان ها ، گام مؤثری بردارند.توجه به وضعیت متهم بویژه سن وسال و سابقه كیفری و شخصیت اجتماعی وی در این زمینه میتواند عامل مؤثری در تصمیم گیری آنها و تبدیل قرار بازداشت موقت به قرار های مناسب دیگر همچون اخذ وثیقه یا اخذ كفیل باشد.متأسفانه دیدگاهی در برخی از قضات وجود دارد كه رفتن به زندان با قرار بازداشت موقت را خصوصاً برای افراد بدون سابقه تنبیهی مناسب دانسته و بر این باورند كه با دیدن زندان و محیط آن و به اصطلاح عوام « آب خنك خوردن» متهم از ارتكاب جرم پشیمان و نادم میشود و دیگر به این سوی روی نمی آورد ، غافل از اینكه محیط زندان ، تأثیرات نامناسب خود را سریعاً به شخص منتقل كرده و با وجود شیاطین بسیاری كه در رندان ها وجود دارند و استاد هر گونه فریفتن تازه واردین هستند ، تأثیر این بازدارندگی به حداقل میرسد. در پایان باید توجه داشت كه تضمین آزادیهای فردی و اجتماعی از مشخصه های قضاوت عادلانه و از صفات بارز حكومت اسلامی است. با امید آنكه قضات محترمی كه بر كرسی قضاوت علی (ع) جلوس نموده اند, در حفظ آزادی اجرای عدالت و رعایت حرمت و احترام به ارزش والای انسانیت بذل عنایت كافی داشته باشند. 

ضمایم : ازمیثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی 16دسامبر1966مصوب17/2/1354مجلس سنای ایران: ماده 9 - 1 - هر كس حق آزادی و امنیت شخصی دارد. هیچكس را نمی توان خودسرانه (بدون مجوز) دستگیر یا بازداشت (زندانی ) كرد. از هیچكس نمی توان سلب آزادی كرد مگر به جهات و طبق آیین دادرسی مقرر به حكم قانون 2 - هر كس دستگیر می شود باید در موقع دستگیر شدن از جهات (علل ) آن مطلع شود و در اسرع وقت اخطاریه ای دائر به هر گونه اتهامی كه به او نسبت داده می شود دریافت دارد. 3 - هركس به اتهام جرمی دستگیر یا بازداشت (زندانی ) می شود باید او را به اسرع وقت در محضر دادرس یا هر مقام دیگری كه به موجب قانون مجاز به اعمال اختیارات قضایی باشد حاضر نمود و باید در مدت معقولی دادرسی یا آزاد شود.بازداشت (زندانی نمودن ) اشخاصی كه در انتظار دادرسی هستند نباید قاعده كلی باشد لیكن آزادی موقت ممكن است موكول به اخذ تصمیماتی بشود كه حضورمتهم را در جلسه دادرسی و سایر مراحل رسیدگی قضایی و حسب مورد برای اجرای حكم تامین نماید. 4 - هر كس كه بر اثر دستگیر یا بازداشت (زندانی ) شدن از آزادی محروم می شود حق دارد كه به دادگاه تظلم نماید به این منظور كه دادگاه بدون تاخیر راجع به قانونی بودن بازداشت اظهار رای بكند و در صورت غیرقانونی بودن بازداشت حكم آزادی او را صادر كند. 5 - هر كس كه به طور غیر قانونی دستگیر یا بازداشت (زندانی ) شده باشد حق جبران خسارت خواهد داشت ماده 10 - 1 - درباره كلیه افرادی كه از آزادی خود محروم شده اند باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخص انسان رفتار كرد. 2 الف - متهمین جز در موارد استثنایی از محكومین جدا نگاهداری خواهند شد و تابع نظام جداگانه ای متناسب با وضع اشخاص غیر محكوم خواهند بود. 2 ب - صغر متهم باید از بزرگسالان جدا بوده و باید در اسرع اوقات ممكن درمورد آنان اتخاذ تصمیم بشود. 3 - نظام زندانها متضمن رفتاری با محكومین خواهد بود كه هدف اساسی آن اصلاح و اعاده حیثیت اجتماعی زندانیان باشد. صغر بزهكار باید از بزرگسالان جدا بوده و تابع نظامی متناسب به با سن و وضع قانونیشان باشند. از قانون موافقتنامه همكاری بین ایران و سوریه مصوب 1381 : ماده 60- مدت زمان بازداشت موقت ( توقیف ) شخص مسترد شده ، ازهر نوع مجازاتی كه در كشورتقاضا كننده به آن محكوم شود كسر می گردد.
پی نوشت :
1 ـ آیین دادرسی كیفری, نوشته دكتر محمود آخوندی, از انتشارات فرهنگ وارشاد اسلامی, سال 1375.
2ـ حبیب محمد زاده ,قطعیت یا عدم قطعیت قراربازداشت موقت,مجله كانون وكلا,سال پنجم , شماره 19.
3 ـ لمعه، ج2 . ص 286. ترجمه دكتر علیرضا فیض. و دكتر علی مهذب
4 ـ شرایع الاسلام. ج 4. ص 1970 ترجمه ابوالقاسم بن محمد یزدی.
5 ـ حقوق كیفری اسلام (دیات) ترجمه دكتر ابوالحسن محمدی.
6 ـ تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره)
7 ـ واژه نامه حقوق اسلامی تالیف دكتر حسین میر محمد صادقی .
8 ـ آیین دادرسی كیفری جلد دوم دكتر محمد آشوری.
9 ـ مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام. جلد 2 تالیف دكتر علیرضا فیض.
10 ـ حقوق جزای عمومی . ج اول. از دكتر پرویز صانعی.
11 ـ مجموعه كامل قوانین جزایی وآرا وحدت رویه، تدوین هوشنگ ناصرزاده،
12 ـ مجله قضایی و حقوقی دادگستری شماره اول. مقاله بازداشت در قتل عمد. آیت الله محمد حسن مرعشی.
13 ـ تحلیل قضایی از قوانین جزائی. گردآوری تنظیم اسكندر محمدپور.
14 ـ ضمیمه روزنامه رسمی شماره 579.
15 ـ سایت تحلیلی حقوقی بازتاب - مقاله استثنایی كه قاعده شد . فؤاد حجازی
16 ـ سایت حقوقی ایسنا - سرویس فقه و حقوق
17ـ سایت اسكای نیوز - مقالات حقوقی - پژوهشی در باب بازداشت موقت در ایران - هوشنگ ناصر زاده

منبع : معاونت حقوقی و امور مجلس

برگرفته شده از سایت : موسسه حقوقی هامون

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
دسترسی سریع به سایت های رسمی جمهوری اسلامی ایران l پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/leader2.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/raeisjomhour.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Dadiran.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majles.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/majmatashkhiss.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divanedalat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/divan.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/amlak-asnad.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/electronik.png
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/kanun.gifhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/129.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/b1.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/budget.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Canoon%20e%20vokala.jpg
http://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/dolat.jpghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/shora-hale-ekhtelaf.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/Vezarat%20dadgostari.JPGhttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/hoquqy.jpg.pnghttp://up.vekalat.info/up/vekalatdotinfo/ax/D_Ghazaei.jpg

اسپانسر
http://up.vekalat.info/view/789476/4194620186.gif
درباره ما
پایگاه اطلاع رسانی وکالت دات اینفو
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1949
  • کل نظرات : 286
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 63
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 1,638
  • باردید دیروز : 152
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,462
  • بازدید ماه : 6,609
  • بازدید سال : 50,550
  • بازدید کلی : 4,466,692