1- ضمان مطلق منصرف به نقل ذمه و محمول بر حال است. در حالت اطلاق، ضمان در حکم پرداخت دین است و در صورت اذن مضمون عنه به عقد ضمان و یا پرداخت دین، ضامن پس از اداء میتواند به مضمونعنه مراجعه کند و از او آنچه را که داده مسترد دارد.
2- اگر مضمون له، مورث مضمون عنه باشد و فوت کند ضامن، بری میشود و حق رجوع به مضمون عنه را ندارد ولی اگر مضمون له ، مورث ضامن باشد و فوت کند ضامن بری میشود و به اندازه دین حق رجوع به مضمون عنه را دارد. توجه کنید در اینجا علت برائت ضامن، مالکیت مافی الذمه است.
3- تنها ایقاع معوض، اخذ به شفعه است.
- تنها ایقاع تشریفاتی، طلاق است.
- دو ایقاع قابل رجوع داریم: طلاق رجعی و اذن.
- تنها ایقاع خلاف اصل نسبی بودن قراردادها، اخذ به شفعه است.
- ایقاعات فقط باعث تملک میشوند نه باعث تملیک چون تملیک همیشه در جریان یک عقد صورت میگیرد.
- تنها ایقاعی که مفید اباحه در عمل است، اذن بوده و تنها ایقاعی که مفید اباحه در مال است، اعراض میباشد.
4- خیارات منشا قانونی دارند و برای رفع ضرر، پیش بینی شدهاند. تنها خیاری که مبنای قراردادی دارد، خیار شرط است که ممکن است خاستگاه فلسفی آن رفع ضرر احتمالی و یا هر موضوع دیگری باشد و یا اصلاً ممکن است هیچ دلیلی نداشته باشد ولی سایر خیارات متکی به جواز قانونی هستند. بنابراین اعمال آنها منوط به اثبات سبب آنها میباشد مثلاً در خیار عیب، باید ثابت گردد که مبیع در هنگام عقد معیوب بوده تا مشتری بتواند خیار عیب را اعمال کند در حالیکه اعمال خیار شرط، منوط به اثبات هیچ امری نیست فقط ثبوت و وجود آن منوط به جعل است.
5- ولایت، قیمومت، تولیت قابل توکیل نیستند لیکن هرسه میتوانند اجیر اختیار کنند. لیکن وصی علیالاصول میتواند برای انجام کارهای مربوط به وصایت، وکیل انتخاب کند و نیازی به تصریح به وصیت نامه نیست مگر اینکه صراحتاً یا ضمناً مباشرت شخص وصی شرط شده باشد یا اینکه موضوع وصیت از اموری باشد که قابل توکیل نیست.
6- توجه کنید موصی میتواند اصیل یا وکیل باشد و اگر وکیل باشد باید ایجاب وصیت را قبل از فوت اصیل بگوید چون بعد از فوت اصیل دیگر وکالت وکیل در انشاء وصیت از بین میرود. بنابراین اگر وکیل ایجاب وصیت را بگوید و بعد، موصی فوت کند اشکالی پیش نمیآید چون ایجاب صحیحاً بیان شده و حالا نوبت موصی له است که ایجاب را قبول کند. تاکید میکنم بعد از اینکه وکیل، وصیت را انشا نمود وکالت او تمام میشود. بنابراین وکالت وکیل قبل از فوت موصی منفسخ شده و دیگر منوط به فوت موصی نیست. چون یکی از اسباب انفساخ وکالت، انجام دادن عمل مورد وکالت است. در چنین حالتی ایجاب وصیت صحیحاً بیان شده و منوط به قبولی موصی له بعد از فوت موصی است ولی اگر وکیل قبل از فوت موصی ایجاب وصیت را نگفته دیگر بعد از فوت موصی نمیتواند بگوید چون بعد از آن سمتی ندارد و وکالت منفسخ شده است.
7- اراده انشایی، به مبرز نیاز دارد. بنابراین لفظ یا عملی باید ابراز گردد تا اراده انشایی ذی اثر شود. مبرز خاصی در ایران برای ابراز قصد انشا وجود ندارد و علیالاصول عقود با هر وسیلهای که قصد انشا را نشان دهد منعقد می شود جز عقد نکاح که مبرز اصلی آن لفظ است مگر در صورت فقدان قدرت تکلم در یکی از طرفین یا هردو.
مولف : خانم دکتر میترا ضرابی
منبع : وکالت دات اینفو